برگه‌ها

مارس 2024
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
 
No Image
خوش آمديد!
شعری از فاطمه محسن زاده پيوند ثابت

روبرویمان ستاره ای درخشان بود

پشت سر، ماه

نشان به نشانه ی

باغ انار

بی برگ و بار

میان ستاره و ماه

آتشی روشن کردیم

روی دوش زمین

که بیابان را قدم می زد

 

کجای بی نشانی بودم؟

بیابان ایستاد

چشم هایت جفت چشم هایم  شد:

یکدیگر را می رهانیم

رها نمی کنیم…

ـ ه…ا…هااااا ! من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد…

 ـ فروغ که دروغ نمی گوید!

 

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
وارونگی / کیوان اصلاح پذیر پيوند ثابت

41733_1667677971_157941680_n-163x3001

چقدر کوچک – چه قدر بزرگ
چقدر بالا – چه قدر پائین
چقدر نزدیک – چه قدر دور
همچنان به چقدر و چه قدر فکر می کند
مادرباید چقدر آب بازی کند با پدر
تا خاک متورم باغچه سبز شود
بچه – بچه شود
برود تاپ تاپ گل از درخت بچیند
به گل چیدن درآمد یار فایز
چقدر – چه قدر
عاشق باید چقدر با گل کوزه گری
محبوبه و معصومه و مرضیه درست کند اول
بعد به کوه و کمر بزند چقدر
هجرانی چقدر؟ رسوائی چه قدر؟
از دیوارو درخت چه قدر بروم بالا
همسایه چقدر دخترهایش را زنده به گور کند در باغچه؟
در زندان چقدر می شود تجربه را در تجربه حل کرد
تلخ بود ولی سرکشید
چقدر آب و جارو می کند سنگ قبرها را
پدرو مادر دارد چقدر- بچه چه قدر؟
غروب وقت شقایق چیدن نیست
دلتنگی می آورد چقدر
نعش کشی چقدر؟
این چاه چقدر عمق دارد.؟ چه قدر بیژن
چقدر دیر به دنیا آمدی دختر! 
اسمت منیژه که نیست؟
(علی باباچاهی- باغ انار ازین طرف است) ص ۱۰۳ 

نظرات[۱] | دسته: ترجمه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
بازروایت”تو” و “معنا”در«میناهای وحشی»/اسدالله شکرانه     پيوند ثابت

                                         

 عنوان مقاله : 

بازروایت”تو” و “معنا”در«میناهای وحشی»/اسدالله شکرانه  

1208908_1384563445109404_371354126_n

  شعر ازسویه ای عام و بدیهی، زبان میانجی سامانه ی ذهنی شاعر با سامانه ی ادراک، فهم ودریافت های آنی دیگران است، امّا ازسویهی هستی شناسی، شعر میانجی سامانه ی دریافتی شاعر از جهان بیرونی، درونی کردن آن به واسطه ادراک واحساس و بازتاب آن در گزاره ها است. شاعر در اتّفاقی درونی، براساس دانش و بینش پیشینی، خاطره های ازلی و حضورهای درزمانی در جهان واژگان ومفاهیم، نمی تواند جهان را بی میانجی اتّفاق شاعرانه صورت بندی کند. جهان  با ذهنیت شکل گرفته در جان شاعر، دراتّفاقی زبانی، صورتی شاعرانه پیدا می کند که بانشانه ها عینیت می یابد و درتفسیر وتأویل نشانه ها ، سامانه ای از عینیت های متعدّد را صورت بندی می کند. شعر به این روایت، مانند آینه ای است که دیگری خودرا درآن می بیند و با ادراک، احساس و لذّت، امتداد می دهد؛ نقطه ای است که خط می شود وخطّی که به صورت های عاطفی و شکل های منظّم ونامنظّم هندسه های مفهومی در ذهن وزبان ها ادامه می یابد و جغرافیای رابطه ها را تعریف می کند.

   رابطه ی شاعر با کنش های ذهنی در لحظه های بحرانی، کشف وتعبیر و تعریف های تازه از اشیای پیرامونی تا حضورهای وهمی درخیال های اکنونی است. جغرافیایی است که مرزهای مستقیم یا هندسی منظّمی ندارد. باریکه های نور در شیار ذهن، خطّ مرزی آن است و فرورفتگی های عاطفی، درّه های پرشیب آن. فرازی اگر هست؛ قد کشیدن خیال است به قلّه های دور  تا قاف  یا آسمانی با ابرهای وهمناک و صورت های کهکشانی به اسطوره ای یا آرزویی یا تمنّایی … جان بخشی به ماه یا خورشید تا زهره ومریخ ومشتری… مرزهای زمینی جغرافیای ذهن شاعر  به کوهساری می رسد یا شیب درّه ای … به باغی وجویباری، امّا در تقاطع های اتّفاقات ذهنی و حادثه های عاطفی، شاعر با مروری گزاره مانند از دریافت ها ومعناها ، فهم ها و گفتن ها، گفتگوهایی ضمنی با خود و دیگری  با قاعده های مسلّط قدرت بر زندگی ، جغرافیای خودش را دارد؛ جغرافیایی کوبیسم وار که در بومی منظّم قرار دارد و قطعاتش جابه جا در چشم می آید که درسطح ، بُعد وارتفاع اغراق نمایی شده است؛ حجمی از تصاویر با پس زمینه هایی ازخط خطی های  کودکانه ای که در فهم بزرگسالی ، سلّاخی شده است .

   مجموعه های شعر، آینه های دردار دولنگه ای هستند که در هرلنگه ی آن، ترکیبی دوتایی ازشاعر و جهان شاعرانگی دیده می شود و درکنشی جابه جایی، یکی، دیگری را می بیند ودیگری دیده های اورا بازشناسی می کند . جهان در مجموعه ها ی شعرسیّال است. تن به یکی های «زمانی، مکانی ، تاریخی » و « معنایی ، تعبیری و تفسیری » نمی دهد و درچند گونگی ، لایه لایه می گردد، زیرا آفرینش گر این جهان، نمی تواند ثابت باشد وتنها دریک لنگه ی این آینه حضورداشته باشد. گاهی با یکی می ماند و گاه درهیبتی متفاوت در دیگری حضورمی یابد.  در لنگه ی یکی های «زمانی، مکانی وتاریخی » این سیّالیت مکانی، حضور شاعر است که خاصیّتی فرازمانی دارد. هر آنچه که درسیّالیت زمانی اتّفاق می افتد، تقابلی از مانایی وپویایی تاریخی نیز بروز می کند و درسیالیت تاریخی جابه جا می شود… اسطوره وار در زمان حال قدم می زند تا شاعر به دیروز باز گردد، امّا درلنگه ی دیگر« معنا ، تعبیر و تأویل » شاعر، غیبتی جادوانه دارد. غایبی است که با جادوی چینش کلمات و صورت بندی مفاهیم و سیّال کردن دریافت های حسّی، حاضر است و نجواگونه درگوش دیگری با موسیقی و لحن و آهنگ واژه ها ، زمزمه می کند… با نشانه ها ، معناها را به ذهن دیگری می کشاند و باترکیب نشانه ومعنا و حس آفرینی ، خوانش سه گانه ی معنا ، تعبیر وتفسیر را درلنگه ی حضور خواننده عینیت می بخشد. این هردولنگه امّا، در نمای بیرونی ، فقط یک آینه اند؛ آینه ای که شاعر و دیگری وجهان هایی دیگر حضوردارند. تماشای سه گانه ی «شاعر ، دیگری و جهان های دیگر » از نمای نزدیک ، اتّفاقی ترکیبی است. زبان، شاعر ومخاطب دراین نمای نزدیک باهم دیده می شوند .

 

    «میناهای وحشی»  مجموعه شعر خانم فاطمه محسن زاده ، همان اتّفاق ترکیبی ، شاعر و جهان شاعرانگی است . در این مجموعه،  زبان، شاعر ومخاطب درنمای نزدیکی از صورت بندی  خیال در « میناهای وحشی» درردیف کلمات و کشف وشهودهای تازه ازاشیا ، شیء شدگی خاطره ها و حضورهای درزمانی کنار حادثه ها ، باهم دیده می شوند و برای هم روایت هایی دوسویه دارند. «من » خودش را آن گونه که هست در لنگه ای ازآینه نمودارمی کند و از «تو » می گوید. ترکیبی از دولنگه ی یک آینه که شاعرومخاطب ، با هم درلنگه های «زمانی ، مکانی ، تاریخی » و « معنا، تعبیر ، تفسیر» حضوری سیّال وجابه جا گون دارند، امّا درسایه های روشن وتاریک آینه دولنگه آنها ، آبستن ابرهای هولناک خیال و شعور، وهم وتردید ، فریاد وزمزمه اند و وحشتی وحشی ورام ناشدنی دارند؛ اتّفاقی که باروان خوانی وحشت ها ، روان جهان شاعر بازنمایی می شود .

نظرات[۰] | دسته: شعر, معرّفی کتاب, مقاله, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
«اسکیزوکلمات » پيوند ثابت

 

 

1 copy

 

 

مجموعه شعر « اسکیزوکلمات»، سروده ی شهرام پارسا مطلق، توسّط انتشارات فرهنگ عامه چاپ و منتشر شده است .عشق، تنهایی، انسان ، طبیعت و نوستالژی در شعرهای این مجموعه از بسامد بالایی برخوردارند. شاعر در این مجموعه موفق شده است میان مضمون و فرم تعادلی نسبی ایجاد کند و با تکنیک خاص خود شعرهای زیبایی را رقم زده است. چند شعر از این مجموعه را می خوانیم:
یک ـ

مست می شود هوا

وقتی از ریه های تو بر می گردد

نفس که می کشی

درختان تلو تلو می خورند

دو ـ

راهی به درازای عمر آمده بود

جانم

تا به لبت رسید

نظرات[۰] | دسته: شعر, معرّفی کتاب | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
باور نویسنده ی امروز از ادبیّات متعهّد/حامدگنجعلیخان حاکمی پيوند ثابت

P1120544

عنوان مقاله :

تحلیل “نویسنده‌ی امروز هنوز می‌تواند به ادبیاتِ متعهد باور داشته باشد” و بررسی نظر بلانشو

 

جملات و احکامی از این دست، «اگر در روم‌ قدیم‌ شاعران‌ و پیامبران یکی بودند، آیا اکنون هم همکاران ما وظیفه‌ ندارندمراقب اعمال بشر باشند» و «وظیفه رمان‌نویس این است که طبیعت بشری را روشن کند و آن را از تاریکی به درآورده»، هرچند دلنشین اند و دستورالعملی ضمنی برای نویسندگان دارد که نویسنده باید مراقب‌ اعمال‌ بشر باشد، اما خالی از تناقض و غیرقابل‌ مناقشه نیز نیست. تناقض موردبحث زمانی آشکار می‌شود‌ که‌ توجه خود را به شخص نویسنده ازآن‌جهت که می‌نویسد، معطوف و این پرسش را مطرح‌ کنیم که یک نویسنده چه می‌تواند بکند؟

بررسی  ساده‌ فرایند نوشتن: با مشاهده اولین مرحله از فرایند‌ پیچیده‌ی «نوشتن»، این سؤال به ذهن‌ متبادر می‌شود که چرا چنین عکس‌العمل‌های‌ متفاوتی‌ در‌ برابر چیزی واحد قابل‌تصور است؟ پاسخ گفتن‌ به‌ این‌ پرسش‌ها‌ مستلزم ورود به‌ مبحث «روان‌شناسی نویسنده» است. می‌توان به‌طور ساده چنین بیان کرد‌ که‌ عامل جذب و یا عدم جذب نویسنده توسط یک خبر، حادثه، سخن، منظره و…علاوه بر چگونگی ذاتی‌ آن‌ موضوع، خصوصیات‌ فردی و روان‌شناختی وی است. ابژه دقیقاً همان چیزی‌ است که با مکانیسم انطباق وضعیت موجود، با‌ ساختار‌ ذهنی و شخصیتی نویسنده او را نسبت به آنچه درک کرده است در حالت تأثیر قرار می‌دهد. این انطباق بر جهان‌بینی نویسنده است.

می‌توان تا اینجا‌ نتیجه گرفت :

یک –  اولین مرحله از فرایند خلق اثر داستانی، یعنی ظهور «ایده و یا فکر‌ اولیه»، کاملاً‌ جدا از تصمیم آگاهانه‌ی شخص نویسنده و صرفاً‌ متکی‌ بر‌ چگونگی ساختار شخصیتی وی است.

دو –  دومین مرحله  ظاهراً‌ نقش‌ عامل‌ خودآگاهی نویسنده غلبه می‌یابد. «ایده» پرداخت و پردازش می‌شود و همزمان مؤلفه‌های شخصیت، حادثه و طرح‌ شکل می‌گیرند.

سه ـ  سومین مرحله  عامل تجربه به نویسنده‌ کمک می‌کند تا‌ پایه‌های طرح را ریخته‌ و از‌ وجوه پدیداری‌ مختلف‌ آن‌ را وارسی کند.

چهار ـ  چهارمین مرحله  دست‌به‌قلم بردن بر اساس طرح‌ نهایی‌ است و می‌نویسد.

ظاهراً همه‌چیز بر طبق اصول معینی پیش‌ می‌رود‌ و هیچ مشکلی به‌ چشم نمی‌خورد، اما‌ به‌واقع چنین نیست. نویسندگانی‌ گزارش داده‌اند‌ هنگام نوشتن یک داستان، شخصیت‌های داستانی سر به عصیان‌ گذارده و به‌ راه‌ خود رفته‌اند؛ به‌عبارتی‌دیگر در موقعیتی‌ خاص؛آن‌گونه‌ که‌ مدنظر نویسنده‌ بوده‌ است،‌ سخن نگفته‌اند و عمل‌نکرده‌اند. سامرست موآم‌ می‌گوید: «طرح نویسنده هراندازه که دقیق باشد، عمرِ آن دوام ندارد، زیرا همین‌که اشخاص وارد صحنه‌ شدند و جان گرفتند، علیه نویسنده‌ و طرح او سربلند می‌کنند و اگر نویسنده بخواهد و اصرار داشته باشد که آنها را در چارچوب طرح نگه دارد و از گسترش‌ طبیعی آنها ممانعت کند، اشخاص داستان از صورت‌ مردم زنده خارج می‌شوند و به‌ آدمک های مقوایی بدل‌ می‌گردند…». نویسندگان و نظریه‌پردازان فن داستان چنین می‌گویند که اگر نویسنده، در خلق شخصیت‌ها چنان مهارتی به خرج دهد که هریک  در جهان داستان دارای هویتی روشن و باورپذیر گردند، در‌ آن‌ صورت در مقاطع مختلف و در مواجهه با حوادث و پیش آمدها، این شخصیت‌های‌ مخلوق ذهن نویسنده، می‌توانند برمبنای چارچوب‌ شخصیتی خویش که از پیش قوام‌یافته تصمیم‌ بگیرند، سخن بگویند‌ و عمل کنند، حتی اگر نویسنده‌ بنا به‌ مقتضیاتی‌ چنین میلی نداشته باشد. این تحلیل چنانکه در وهله‌ی اول به نظر می‌رسد، منطقی نیست؛ چراکه بر پیش‌فرض‌هایی‌ نادرست بناشده است.

نظرات[۱] | دسته: مقاله, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
گویش های ترانه و سرود / دکتر بیژن باران پيوند ثابت

دکتر بیژن باران

 

شعرنو فارسی معاصر سه نوع گویش پایتختی رایج به کار می برد: ۱- گفتاری با مراعات دستور زبان محاوره، اصطلاحات زبان کوچه، شکستن/ تقلیل لغات ادبی/ کتابی. نمونه موفق شعر این نوع گویش سرود سراومد زمستون در مقطع انقلاب ۵۷ است. معمولا شاعر این نوع گویش باید بومی، بچه تهران بوده که زبان مادری او زبان پایتخت باشد. در این جا مفصل نخست سراومد زمستون با گویش محاوره پایتختی آورده می شود. تقطیع هجایی سر اومد زمستون. نشانه ها: و = واژه، ه = هجا، س = سطر، ل   = کوتاه، –   = دراز.

 

۱. سر اومد زمستون ۳و، ۶ه = – – – ل – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل=            

۲.شکفته بهارون ۲و، ۶ه = ل – ل ل – – = ۳- + ۳ل = ۶ کل =            

۳. گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون ۹و، ۱۵ه = ل ل – ل – – – – ل ل – – ل – – = ۹- + ۶ل = ۱۵ کل =                                   

۴. تکرار سطر ۳.

۵. کوه‌ها لاله‌زارن ۴و، ۶ه = – – – ل – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل =           

۶. لاله‌ها بیدارن ۳و، ۶ه = – ل – – – – = ۵- + ۱ل = ۶ کل =           

۷. تو کوه‌ها دارن گـل گـل گـل آفتابو می‌کارن ۱۰و، ۱۴ه = – – – – – – – – – – ل – – – = ۱۳- + ۱ل = ۱۴ کل.

 

 ۲- زبان رسمی، معیار، رسانه ای پایتخت را سخنوران دولتی، وزارات، رسانه های ملی، نهادهای آموزشی، کتب ادبیات غیرتخیلی، جستارهای علمی، مجامع بین المللی به کار می برند. نمونه موفق این گویش سرود ای ایران دهه ۲۰ش یا ترانه مرا ببوس دهه ۳۰ش است. این نوع گویش در نظام آموزشی و رسانه ای ترویج شده؛ همه اقوام ایرانی یا حتی غربیان و خارجیها آن را می آموزند؛ به روانی آنرا در گفتار، نوشتار، آثار هنری بکار می برند. مفصل نخست ای ایران با زبان معیار فارسی در اینجا می آید:

نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
هشت شعر کوتاه از سیروس نوذری پيوند ثابت

سیروس نوذری

 

یک ـ

گفتم از چراغ بگویم
دیدم از تو گفته ام
درون تاریکی

 

دو ـ

بی دلیل نگاه می کنم کوه را
بی دلیل
پاسخم نمی دهد

 

سه ـ

درآمیخته ام با تو
مشت خاکی بردار
هر کجای زمین باشد

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
زمان و ذهن ـ آگاهی در شعر فروغ / دکتربیژن باران پيوند ثابت

دکتر بیژن باران

بعد زمان در شعر فروغ یک محور پیوسته است که از گذشته، به حال، تا آینده امتداد دارد. زمان در زندگی را می توان فرد در دم انگاشت که برایش مبداء زمان در گذشته او و مقصد در آینده قرار دارند. مصالح کاربرده شده در گذشته از حافظه فرد آمده؛ جنبه ناستولوژی/ غبطه و عاطفی قوی دارد. مصالح کاربرده شده در حال از حواس ربطی به محیط شامل فضا، زمان، رخدادها آمده؛ برنامه ای، پیشگویانه، واقعیتگرا، حسی بصری/ شنوایی، با نور سفید/ روز می باشد. مصالح کاربرده شده برای آینده با امیال، خواسته ها، انتظارات فرد آمده؛ آرمانگرا، خوشبینانه، بنظرآمدن Clairvoyance، با تخیل می باشد.

زمان پیشرفت پیوسته نامحدود هستی و رویدادها در گذشته، حال، آینده بمثابه یک کل می باشد. نقطه ای در زمان با ساعت، دقیقه، ثانیه پس از نیمه شب یا ظهر می باشد. زمان با ارتعاشات اتمی و گردش زمین بدور خورشید در روز و شب و از نصف النهار مریدین، نزدیک لندن، اندازه گیری می شود. زمان در منظومه شمسی تابع قوانین گرانش نیوتن و در سرعت نزدیک به نور در نسبیت آینشتاین اندازه های گوناگون دارد.

 

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از شیوا فرازمند پيوند ثابت

 

لطفاً روی تصویر کلیک کنید  :

226699_149349728468425_3997321_n (1)

 

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
درست جلوی همین چراغ قرمز! / فاطمه محسن زاده پيوند ثابت

عکسسس5

صدای زن پخش خیابان می شود

حتماً به زبان مادری اش می خواند

با لحنی غم انگیز

که ارث برده است آن را

از قوم و قبیله اش

ـ اینا هزار تومن…اینا پنج هزار تومن!

 

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
از نوشته های زهرا فخرایی پيوند ثابت

385528_2377342552881_1969346332_n

وقتی خوشحالم با آدم‌ها حرف می‌زنم. وقتی غمگینم یک گوشه کز می‌کنم. وقتی عصبی‌ام داد می‌زنم. وقتی نگرانم پرخوری می‌کنم. وقتی کارهایم طبق برنامه پیش نمی‌رود، می‌خوابم و وقتی نمی‌توانم به تو بگویم “دوستت دارم”،  دست به قلم می‌شوم. 

.

.

.

.

.

نظرات[۰] | دسته: حرفی از آن هزاران | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو غزل از آبتین پوریا پيوند ثابت

 

یک 

 

ای که رنگت چون شراب ناب سرخ است و قشنگ
روی ماهت چون گلی شاداب سرخ است و قشنگ

غنچۀ لعلت همیشه گرم و مرطوب و ملیح
زانتظار بوسه ای بیتاب سرخ است و قشنگ

آن رژ ماتی که همواره به لب ها می زنی
مثل شهد شیرۀ دوشاب سرخ است و قشنگ

گونه ات گلگون و صافی و همیشه آرزو
چون عقیق کانی کمیاب سرخ است و قشنگ

صورتت مانند ماه است و کمی خوشرنگ تر
چون خسوفی در دل مهتاب سرخ است و قشنگ

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از آرزو نوری پيوند ثابت

 

 

یک .

گنجشک

 

دست به دست می­ شوم

مانند گنجشک بی­ جانی

میان بچّه­ های همسایه

کدام دست

پنجره­ ات را بست

که شیشه­ ها را ندیدم؟

 

 
 دو .

شالو

 

دریا دلتنگی­ اش را پنهان می­ کرد

از لنچ­ هایی که خوابیده بودند

شالوها را می فرستاد

ناخدا را بیدار کنند

 

 

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از مینو سلیمی پيوند ثابت

10177354_623608357707749_8758634181004656182_n

 

یک

ما را برای وداع آفریده بودند…

دستی فریبنده

که از گرماگرم دو تن

بیرون آورده می شد

و عریان می کرد التماس جان را،

به ماندن.

سکوت سنگین اشارت های دو چشم،

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از میثم اسکندری پيوند ثابت

che

این روزها

مردان کوچک

پشت میزهای بزرگ می نشینند

بزرگ بزرگ حرف می زنند

و مدام خط های کوچک روی نقشه های جغرافیا را

جا به جا می کنند…

نظرات[۶] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از سریاداوودی حموله پيوند ثابت

 

-حموله1-e1361337053788-270x300

رفورم

 

کفش ام به پای بادها بخورد

به پیامبری

مبعوث می شوم

 

شاید نیمه ی کسی باشم

که با یک کاما

جلو نیل را گرفت!

نظرات[۱] | دسته: شعر, معرّفی کتاب | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
رمان کاخ رؤیاها پيوند ثابت

 

Untitled

نخستین اثر ترجمه‌ی فرزند قاسم صنعوی، اثری به فارسی ترجمه نشده ازرمانیبه نام «انجمن شاعران مرده» است. علی صنعوی که پدرش در ترجمه‌ی آثار جهانی به زبان فارسی، سابقه‌ای طولانی دارد، برای گام نخست خود، کتاب «کاخ رؤیاها» را از «اسماعیل کاداره» انتخاب کرده است.

اسماعیل کاداره، متولّد ۱۹۳۶م. در شهر کوهستانی «گی جیروکاستر»، در نزدیکی مرزهای یونان، مشهورترین نویسنده و شاعر کشور آلبانی محسوب می‌شود. این نویسنده پس از چاپ کتاب «ژنرال ارتش مرده» در   ۱۹۶۵م. داستان‌ها و رمان‌های فراوانی نوشته است که از یک سو چشم‌اندازی تاریخی نسبت به کشورش ارائه می‌کنند و از سویی دیگر به تعمّق در تقابل طبیعت انسان با دیکتاتوری می‌پردازند. او که همواره در کشمکش با نظام کمونیستی «انور خوجه» در آلبانی بود، سرانجام در ۱۹۹۰ م. کشورش را ترک کرد و به فرانسه پناهنده شد. 

نظرات[۰] | دسته: معرّفی کتاب | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
یادداشتی بر یکی از شعرهای « میناهای وحشی » / فرید یاسینی پيوند ثابت

DSC01350-223x300

یادداشتی از فرید یاسینی

شعرِ شمارۀ یازده از مجموعه ی « میناهای وحشی »

__________________________________

 « دور می شوند از هم

    قطار

 و سپیداری که عاشق سفر بود »

 

این یکی از هشتاد و پنج شعر فاطمه محسن زاده است، از دفتر میناهای وحشی وی؛ ضمن تبریک به ایشان برای چاپ کارشان؛ امیدوارم که برخی از دیگر کارهای این دفتر را به مرور بتوانم تورّق کنم.
شعر یک جورهایی خشک است انگاری، امّا به گمانم همین نقطۀ قوّت کار است؛ خشک بودنش به خاطر عامل لحن است؛ لحن شعر، گزارشی است؛ حتّی آنجا که گفته شده، ” سپیداری که عاشق سفر بود”، انگاری از خشکی لحن نمی کاهد که هیچ، تازه شعر را می خواهد بدهکار هم بکند که حالیا که سخن از عشق است، پس آیا این لحن گزارشی مخلّ شرح این عشق نیست؟ نه، نیست. اتّفاقاً همین لحن گزارشی و همین خشکی، با صفت “عاشق” که به سپیدار نسبت داده شده، شعر را گرفتار نوعی معارضه در جانش کرده که همین قوّت آن است به نظر من، که محلّ اصطکاک است در شعر، که انگاری لحن خشک گزارشی روی ریل این عشق می غلتد و کار را تمام می کند. 
سپیدار، در ایستگاه قطار است و هر بار که قطار، ایستگاهش را ترک می کند این سپیدار عاشق سفر است (چون همیشه در ایستگاه در کنار جایگاه است)، که بر جای می ماند. این گوییا غمنامه ای  باشد از انسان حالیه، انسانی که نصیبی از حرکت ندارد، امّا عاشق حرکت است، انگاری نمی داند که بی حرکتی او از طبیعت اوست (مثل درختی که ساکن است ) .
آنجا گفتم که معارضه ای در جان شعر است از لحن گزارشی و بروز صفت عشق؛ اینجا می افزایم که یک معارضۀ دیگر هم هست از سپیداری که بی ثمر است و ثمره ای که دارد (به واسطۀ عاشق بودنش) .
در خصوص واژۀ قطار، امّا شعر حاوی طنزی تلخ است؛ قطاری که به قامت دراز است، در این شعر و در سطر دوم، بسیار کوتاه می شود و سپیدار که در قیاس با قطار کوتاه، در هیبت سطر سوم، دراز می شود. در زندگی حقیقی نیز همین طورهاست؛ زمان، مثلا همیشه در نقطه ای دور، مثل در گذشته و یا در آینده، انگاری فشرده و دور از دسترس است؛ اگر چه دراز است(؟) امّا موقعیّت های احساسی ما هر چند کوتاهند(؟)، مدام در حال کش و قوس دادن ما و دراز کردن مان هستند!

 

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
گذری و نظری بر مجموعه شعر نفسی برای پرواز/ دکتر سالار عبدی پيوند ثابت

abdi

بانو نسرین آهنگی ، را به عنوان یک بانوی فرهنگ دوست و دغدغه مند می شناسم و افتخار این را داشته ام که در جلسات متعدّدی در خدمت این عزیز، نیوشای اشعار خوب و پر مغزشان باشم و از این که بانویی در سرزمین عزیزمان – با این فرهنگ و پیشینۀ غنی – ، تا این حد به ادبیّات و هنر پر افتخارمان عشق می ورزد بر خود می بالم و احساس شعف می کنم.

     واقعیّت امر این است که شتابناکی زندگی های مدرن و سرعت سرسام آور آن و تغییر و تحوّلاتی که به چشم به هم خوردنی به وقوع می پیوندد و حتّی فرصت تفکّر و تأمّل را نیز از انسان امروز گرفته است ، باعث شده تا افراد جامعۀ امروز شاید ناخواسته  از هنر و شعر فاصله بگیرند و این وسط شاید اقبال با انواع شعر کوتاه باشد که زمان کمی از خواننده می گیرد و خوانندۀ شعر امروز ، بنا بر اقتضایات حاکم، گرایشی افراطی به سمت و سوی این نوع سرایش دارد و اقبال دوبارۀ قالب هایی، چون : طرح ، دوبیتی، رباعی و حتّی قالب های تازه تآسیسی، چون نو خسروانی و… از این مشرب ، آب می خورند.

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از نصرت رحمانی پيوند ثابت

832213

میعاد

مهتاب در خرام

میعادگاه خزانی بود

دیر آمدی

شب را میان کوچه های خزانی

با یادهای تو زده پرسه ای

فانوس سوی خموشی رفت

و باغ کوچه  های میعادگاه

ما را برای هم تعریف کردند

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از شهریار عطایی پيوند ثابت
  • 536699_230463777052899_2031899244_n

    یک

    گردباد های آتلانتیک

    نام های زنانه دارند

    توفانی که

    ما را به حاشیه راند

    هیچ نامی نداشت

    خاک سرزمین ما

    نازک است

    مانند دل شاعرانش

    روزهایی زلزله می آید

    و ما می ترسیم

    روزهای که

    خبری از سیل و زلزله نیست

    حتمن چیز دیگری هست

    که باید بترسیم

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
مقاله ای از دکتر محمود صادق زاده پيوند ثابت

dabir

   عنوان مقاله :

مهم ترین ضرورت ها در آموزش و پژوهش پیشرفته ی زبان وادب فارسی

 دکترمحمود صادق زاده،استادیاردانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد

  چکیده

شیوه های کنونی آموزش زبان و ادب فارسی ما در سطوح مقدّماتی و آموزش عالی ،‌ چنان که باید و شاید به هدف های متعالی خود دست نمی یابد و با مسایل و مشکلات بسیاری رو به رو است.به رغم بعضی کوشش ها و دگرگونی ها در نظام آموزشی و کتاب های درسی و شیوه های تدریس ، هنوز هم ضرورت برنامه ریزی جدید و تحوّل در ساختار آموزشی کاملاً احساس می شود.

در این نوشتار با توّجه به دیدگاه های صاحب نظران و استادان و تجربیّات نگارنده کوشش می شود ، تا مهم ترین عوامل مؤثّر (باید ها) در تحوّل نظام پیشرفته ی زبان و ادب فارسی بررسی و سپس برای دست یابی به اهداف یاد شده ، پیشنهادهای عملی مطرح شود. نظام آموزشی زبان و ادب فارسی ، باید به تقویّت حواسّ ظاهری ، نیروی حافظه و تخیّل ، روحیّه ی کنجکاوی و پرسشگری ، خلّاقیّت و درک زیبایی ها و مغز آثار ادبی بپردازد و دانش آموزان و دانشجویان را با ارزش های اصیل انسانی آشنا کند و مهارت های چهارگانه ی زبانی، شیوه های پژوهش و پرورش معانی و تفکّر منطقی را متناسب با تحوّلات علمی ، فرهنگی و اقتصادی روز به آنان بیاموزد. بدین منظور راه حلّ های زیر پیشنهاد می شود :

۱ – ایجاد گرایش ها و رشته های تخصّصی در زمینه ی زبان و ادب فارسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری … .

۲ – تهیّه ی کتاب های جدید درسی در زمینه ی آموزشی و نگارشی مطابق با ضرورت زمان و علاقه ی مخاطبان.

۳-شروع کردن آموزش زبان و ادب فارسی با نثر و شعر معاصر و سپس متون کهن.

۴-توجّه بسیار ویژه به روش های خواندن و درک و فهم مضامین و مغز آثار ادبی ،‌فن بیان و سخنوری ،‌ مناظره و گفتگو ، قصّه خوانی ،‌ روزنامه نگاری ، گزارش و مقاله نویسی و مطالعه ی شاهکارهای ادبی ، اساطیری و متون حماسی و عرفانی.

۵- برگزاری کلاس های نگارشی و نویسندگی به صورت کارگاهی و … .

واژه های کلیدی  : آموزشِ زبان و ادب فارسی ، ضرورت ها و عوامل مؤثّر، مهارت های زبانی وپژوهشی، گرایش های جدید زبان و ادب فارسی ،‌ ویژگی کتاب های درسی

نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از علی باباچاهی پيوند ثابت

download (1)

 

معشوقه لزوماً              نه زری صحرایی است            نه پری دریایی

« ماه » ی که توی  چشمه فرو رفت و ماده آهویی از آب درآمد؟

                                                                         نیست!

شمشاد سایه پرور * و حرف هایی از این دست

که آدم را گاهی مست و منگ می کند هم           نیست!

در عین حال      نه حلزون است          نه مارماهی

ماه به ماه جیغ می کشد: آخ! مادر!       خون دماغ شدم

گاهی دندانش درد می گیرد         کلیه اش عفونت می کند        گاهی

تورم مثانه!         در ادرارش خون پیدا شده اخیراً             وزن و قافیه کم

                                                                                                        کرده

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از هوشنگ صدیقی پيوند ثابت

DSC05466

 

جام چشمت مست می سازد شراب ناب را 

 

چشمه لب ها بسی دیوانه سازد آب را 

 

 

باغ بی دیوار حسنت ای بلای آسمان 

 

دزد بی پروا نماید چشم شیخ و شاب را

 

 

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
مجموعه شعر میناهای وحشی منتشر شد پيوند ثابت

jeld-mohsen zadeh (1)

کتاب «میناهای وحشی»، مجموعه شعر فاطمه محسن زاده، در نود و شش صفحه، از سوی انتشارات بوتیمار منتشر شد. این کتاب شامل هشتاد و پنج شعر کوتاه با درونمایه های اجتماعی و عاشقانه  می شود.

کسانی که تمایل به تهیّه ی کتاب دارند، می توانند به کتاب فروشی های یزد: آگاه ( میدان باهنر )، چشمک ( میدان آزادی ) و نیکو روش مراجعه فرمایند.

علاقمندان به دریافت کتاب در شهرهای دیگر هم می توانند با شماره ی دفتر انتشارات بوتیمار ۶۶۹۰۰۷۴۸ _ ۰۲۱  تماس بگیرند.

سه شعر از این مجموعه برای کودکان سوریه سروده شده است:

یک

خیالت راحت مادرم !

فرشته ها

با مرگ بازی نمی کنند

دو

از تمام دنیا

دنبال پروانه های آبی بودیم

پروانه ها را سوزاندید

نظرات[۱] | دسته: معرّفی کتاب | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از هوشنگ صدیقی / در سوگ استاد مشفق کاشانی پيوند ثابت
DSC05466

ساز بشکست ولی نغمه آن ساز اینجاست

 

مشفق آنجاست ولی شهرت آوازاینجاست

 

سازعمری به دل و جان عطش عشق فزود

 

گرچه بشکست همان آتش جان ساز اینجاست

 

تارهایش به بهار و به خزان گشت سپید

 

تابه خورشید برآمد شکرش باز اینجاست

 

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
چند رباعی از دکتر سالار عبدی پيوند ثابت

abdi

 

 

علّامۀ دهر 

علّامۀ دهر هم اگر بودم من

فرمانده شهر هم اگر بودم من

الان از من نمانده جز چشمانت

با چشم تو قهر هم اگر بودم من 

 

غیرت پیرهنت

 

در باور عشق هم نگنجد سخنت

از پشت شکاف غیرت پیرهنت

فهمیده نشد وسعت بی نامی تو

شاید که خدا بوسه زده از دهنت…!

 

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از سریا داوودی حموله پيوند ثابت

-حموله1-e1361337053788-270x300

رؤیاهایت ‌را

در بنفشه ی کوهی پنهان کن

و پاشنه ی کفش های خسته را

کوتاه تر بگیر

سهم ما

حروف خیس تاریخ است!

 

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
لطفاً مزاحم نشوید و یادداشتی از سالار عبدی پيوند ثابت

32h_hasti

 

لطفا  مزاحم  نشوید !

هستی آقامجیدی ( چهارده  ساله )

 

_____________________________________

 

 

      همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد؛ آن قدر سریع که حتی نمی توانم بگویم چه اتفاقی مرا تا دم در این اتاق کشانده است . من نشسته ام روی صندلی یکی مانده به آخر از سمت راست . توی مطب یک دکتر؛ دکتر روانشناس؛ یک خانم دکتر روانشناس .  پدر و مادرم  با  فاصله ی سه صندلی از من نشسته ا ند. نمی توانم بگویـم چیزی که مرا تا  این جا رسانده خودم نبوده ام . شاید اگر این ماجرا را زود تر تمام می کردم الان این  جا نبودم .

     من درست رو به روی میز منشی نشسته ام ؛ زن نسبتا جوانی که هر وقت نگاهش می کنم ، لبخند می زند ؛ لبخندی که بیش تر حس می کنم یک لبخند زورکی است . توی چهره ا ش دقیق می شوم . حس می کنم از چیزی نا راحت است . سرم را می چر خا نم . دوست ندارم به پدر و مادرم نگاه کنم . به در اتاق دکتر نگاه می کنم . بالای در اسمش را نوشته اند : مریم  جاودان . نقطه ی حرف آخر اسمش کمرنگ تر از بقیه ی حرف ها دیده می شود . چشم ها یم را روی دیوار می چر خا نم . سعی دارم خودم را سرگرم کنم . با  همه ی این ها  نمی دانم چرا هنوز هم دوست دارم مبارزه را ادا مه دهم ، اما شاید بهتر باشد که تسلیم شوم؛ به هر حال  این بازی را هم نمی توانم به این را حتی ها  تمام کنم . نباید ترسو و بزدل باشم .

نظرات[۱] | دسته: داستان, نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از فاطمه محسن زاده پيوند ثابت

 

 

لطفاً روی تصویر کلیک کنید  :

 

380270_326173890786007_2087554241_n (1)

نظرات[۰] | دسته: ترجمه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از پریسا دانشگر پيوند ثابت

 

یک .

ایستاده ام هنوز
به بخشش درودن های سبز
و حرمت زمین
گردن کج کردن و ابرو بالا انداختن
آری…
دروغ مفهوم پیچیده ای ست!؟

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از ساناز داوود زاده فر پيوند ثابت

1509142_571130696318847_6803541261498613773_n

یک . 

تئاتر

تمام زندگیت

اتاق خواب را کرده ای سیاه

چراغ مطالعه را

 پرژکتور

با سیگار مه می سازی

آخر سر نقش َت می شود سیاه

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
این‌جا بودی‌ست… این‌جا… این‌جا… و این‌جا / محمّد آشور پيوند ثابت

 

DSC_2408

 

روشن است

 مثل روز روشن است… شب

و این که دیگر شب

همان شب همیشگی‌ست

بی‌ تمام ایهام‌ها

واستعاره‌هایی که از قدیم

به خواب شاعران می‌آمده بود

آمده بود… رفت

برای این‌که شب شده بود رفت

نه این‌که شب برای آن آمده بود که رفته بود او

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از اعظم حسینی پيوند ثابت

 

Azam Hosseini

 

 یک

نمی‌خواهم بگویم

سرگردان میان تاریکی ماندن

آدم را تا کجا می‌برد

دستگیره‌ها را چرخانــدن

دانستن این که در حال حاضر

با درهای قفل‌شده رو‌به‌رویی

و کسی به پیشوازت نمی‌آید

که بگوید:

             – دیر کرده‌ای!

نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از نرگس باقری پيوند ثابت

 

IMG_1346

 یک

 

و ناگهان جهان  روی صدای من ایستاد

ایستادن روی صدای من خوب است وقتی آوازی در گلو دارم

وقتی مادرم لی به لایم گذاشته است و

 لیلا دهانش را به شعرم مالیده و دیوانه‌تر شده است

نیمی از جهان روی صدای من خواب است

و خوابیدن روی صدای زن خوب است

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
ده هایکو از سیروس نوذری پيوند ثابت

سیروس نوذری

 

یک

شاخه ای شمعدانی در آب
این تویی
این اتاق من

 

دو

خو کن به تاریکی
پشت دیوار 
جهنم است و روشنا

 

سه

تو نیستی
من نیستم
اکنون هزار سال دیگر است

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
نگاهی به شعر جاذبه ها از پرستو فریدونی / کیوان اصلاح پذیر پيوند ثابت

1499570_469086166534310_737096565_n

جاذبه ها 
———-
شعور تاریکترین ماده 
از جاذبه ی تو نمی کاهد 
من را تامدتی نگه می دارد روی پل 
چه شعوری دارد رفتن
وقتی 
به پایین نگاه کنی
و جاذبه های زیر پل
تا صبح می لرزند 
نیستی ات با همین ذره های معلق
که گرم می گریخت از نگاه تو
در تمام جهت های من 
برگرد روی پل
آواز کدر کوه
درآه 
وقتی دو سمت پل را مه گرفته 
یا برای وقتی که آویزانم 
وتو دستهایم را رها کنی

——————– 

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از طیبه طاووسیان پيوند ثابت

 

10620523_538950519575500_7863239723097524204_n

 

تخم بی ریشگی به رگ رک من

مثل تزریق مرگ در خونم

حال زن های بیوه را دارم

که به خون قبیله مدیونم

 

هی شراب نپخته کاری کن

 که خماری به جانم افتاده

 زندگی ذرّه ای به کامم نیست

 لکّه برآسمانم افتاده

 

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از رسول معرّک نژاد / ترجمه : بونا الخاص پيوند ثابت

 

 

 

لطفاً روی تصویر کلیک کنید  :

 

07-1024x708

 

 

 

نظرات[۱] | دسته: ترجمه, شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image