برگه‌ها

آگوست 2011
ش ی د س چ پ ج
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031  
 
No Image
خوش آمديد!
نقدی بر مجموعه ی ” طوفان واژه ها ” / سالار عبدی پيوند ثابت

عنوان مقاله :

نقدواره ای بر مجموعۀ ” طوفان واژه ها” سرودۀ ” سید حمید رضا برقعی”

_____________________



شعر آیینی سرودن سختی های خاص خودش را دارد. سخت است چون واقعا باید به آن چه می سرایی عاشق باشی، صادق باشی و در دلت غوغایی باشد:



(( عاشق شده ام در دلم از تو غوغاست         الان این جا گرد همایی برپاست…! ))    (نویسنده)


باید به آن چه می سرایی اعتقادی راسخ داشته باشی ، البته ممکن است بگویید هنر اصیل و ناب ، فلسفه اش همین است و من می گویم درست است ، اما در این میدان تا نخواهند ، نخواهی توانست ، نه می تواند فرمایشی باشد ، نه دستور بردار است و نه تکلیفی ! اگر فرمایش و دستور و تکلیفی هم هست باید از جانب و سمت و سوی خود شان باشد و گرنه دم بر نیاورده خفه خواهد شد…!

اجازه بدهید اول مساله را کمی بیش تر بشکافم  تا برسم به اصل مطلب ، اصل مطلب این است که در این سلسله نوشتارم می خواهم مجموعۀ شعری آیینی با عنوان ” طوفان واژه ها” را به نقد بنشینم ، مجموعه ای کم حجم ۶۸ صفحه ای که شاعرش – سید حمیدرضا برقعی – ، را در جامۀ آیینی سرا به خوبی معرفی کرد و مجموعه اش را به چاپ های بعدی هم رساند. مجموعه ای که در قم و توسط انتشارات ابتکار دانش به چاپ رسیده است و سروده های بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ شاعر را در بر می گیرد.

نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
زرتشت / سیّد سرالله حسینی پيوند ثابت


راهی   شده    بودم    پی    زرتشت   به   دریا

کندوی   عسل   پیش ام    و  انگشت  به  در یا

خون  مردگی  صورت   مهتاب   گواه   است

خورشید  به  جوش  آمد  و  زد مشت  به دریا

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس/سهند ستاری پيوند ثابت

عنوان مقاله :

درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس

هنر و قرائتی دیگر از سلاح نبرد (*)

_______________________________________

الزام حضور مولفه زیباشناسی به عنوان فاکتی ایجابی در بنیان فعلیت کار نظری مکاتب، نظریه پردازان را مجاب داشته تا با تاکید بر تاثیرات زمینه اجتماعی آثار هنری، گستره محسوسات تئوری خود را بر سخن از زیبایی شناسی و فلسفه هنر استوار کنند که با پنهان کردن دیدگاه خود در سیطره رخدادها و نه شخصیت ها، پشتوانه ای بر نگرش فلسفی از زیبایی و هنر ابراز دارند. اما محل بحث ما در نوشتار مزبور متمرکز بر اصول و حقایقی از حسیات است که درون مایه و مضمون زیباشناسی را احیا می کند و عینیتی که در بحران حضور هژمونی دورانی و ایدئولوژی طبقاتی، هنر را از جبر اجتماعی و افسون ساختارها جدا کرده و به سبب بی تعینی هنر در فعلیت تاریخی اش ، خلا نیاز به فلسفه و نظریه را بیش از پیش پر رنگ ساخته است؛ چراکه هنر تنها به لحاظ تاریخی قابلیت بازخوانی دارد اما با اینحال همچون دیگر مقولات و پدیدارهای رومتنی، از استقلال نسبی نیز برخوردار است و از نسل پدیده هایی است که با اتکا به خود حتی به حکم فقدان قدرت، برای رهایی آدمی در جامعه طبقاتی مبارزه می کند و در نهایت تصویری مسلط از متن رهایی انسان ارائه می دهد. پایان تاثیرات دوران زیباشناسی در تکامل فعلیت کار فکری و مبارزاتی طبقه عوام زمانی فرا رسید که منافع بورژوازی از منافع جامعه کاملا جدا شد. در این دوران برداشت بورژواها از هنر کاملا عمل گرا و محصور در روابط اقتصادی و سیاسی گردید و درپی تمرکز قدرت و سلطه بورژوازی بر جامعه، پایگاه با اهمیت اجتماعی هنر فرو ریخت و صرفا به تزیینات دارائی طبقه محدودی از جامعه بدل شد.

نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
این تفاوت متوازن که از بین برنده و آرام متولّد می‌کند/مجتبی دهقان پيوند ثابت

این یک وضعیت دیوانه وار است. شما با بال هایی نصفه برای چندمین بار به دنیا آمده اید و پا به دنیایی گذاشته اید که خالی است؛خالی از هر موجودیتی که بتواند تهی بودن آن را نقض کند و وقتی کسی نباشد که تو را، آن جانداری که حتی نمی‌داند چه شکلی است را تشریح کند، وضعیتی دیوانه وار پیش خواهد آمد … و این یک معنا دارد؛ اینکه تو باید راوی خود باشی،خودی که نمی‌داند از بیرون چگونه موجودی است. انسان است ،اما چشم هایی مرکب و بیرون زده دارد. بال دارد، اما این بال‌های کوچک و شفاف، هیچ تناسبی با بدنش نمی‌توانند داشته باشند و این تمام تصوری است که از خود داری و وقتی از بیرونیت خود بی اطلاع باشی، به نوعی از ناهماهنگی درونی می‌رسی؛ نوعی جنون که با خود تنهایی به بار می‌آورد؛ نه از آن نوع که کسانی هستند که تو میان‌شان تنهایی، بلکه به این معنی که واقعا واقعا هیچکس وجود نداشته باشد. پس بر می‌گردی تا تابوتت را مرتب کنی، بال هایت را تا بگذاری و بخوابی، اما مرگ نمی‌آید. شما به جهانی تبعید شده اید که در آن مرگ وجود ندارد.

نظرات[۱] | دسته: داستان | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image