برگه‌ها

آوریل 2024
ش ی د س چ پ ج
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
27282930  
 
No Image
خوش آمديد!
پلکان شعر / سیّد احمد جعفرنژاد پيوند ثابت

به استادم : منصور خورشیدی

____________________________

محو تماشای انگشت شوقی
در افق روشن
که کوچه را
عبور می داد درنگاه
و آن سوی تر
موسیقی شناور گنجشک ها
ردپای ذهنی را
در پلکان شعر
می ریخت


نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از ابراهیم عادل نیا پيوند ثابت

۱ ـ

نپرس ،خبری نیست

امروز هم مسیر اداره و خانه را رفتم و برگشتم

فلوکستین خوردم

و به اخبار گوش دادم

باران ملخ در مزارع شمال

خودکشی دلفینها در جنوب

ماهواره امید، اولین عکسهایش را از فضا فرستاد

نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
وقتی کنار پنجره می رقصی / منصور خورشیدی پيوند ثابت

دلقک ها گریه می کنند

علی رضا نوری

نشر : آهنگ دیگر

_________________


دفتری باز در برابر من که با بیان ساده شعر های متحولی در خود جای داده است ، نه تلاشی برای ثبت جادوی زبان در کار دیده می شود و نه با ساده نویسی سمت و سوی تازه ای باز کرده باشد .

این دفتر از آن علی رضا نوری همدانی است که با صراحت می گوید :

سگی که رو به غروب پارس می کرد

جوانی من بود…

نظرات[۴] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
چند شعر از محمّد صادق ملکیان پيوند ثابت

۱ ـ به ملکوت واژه راهیم نیست.

زین أسف

نقدِ آرایه و پیرایه هم

سُرخابِ گونه ی پریده رنگ خیالم نمی شود…

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه غزل از سالار عبدی پيوند ثابت


۱ـ عشق در تبعید..!

از من نمانده حصه ای جز اندکی تردید

دل گیرم از این عشق دردآگین در تبعید

آن سوتر از تو کیست ای در انتهای بغض

این سان که عطر دوری ات در جاده ها پیچید؟!

آیینه ها را با نگاهت بی گمان رازی ست

هرچند این بی کینه هم اشک مرا نشنید..!

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
محاکمه / زینب برزگرماهر پيوند ثابت


“پایم را گذاشته بودم روی پله­ های زیر زمین و از حاشیه ­ی رطوبت و تاریکی پایین می ­رفتم، بچه تر که بودم یادم می­ آید اینجا پربود  از عنکبوت­ های منتظر. مادرم مرا گاهی پرت می­ کرد در  زیر زمین تا در خیابان­ ها و کوچه­ ها شیطنت نکنم.در رطوبت نفس می ­کشم و به خیابان­ ها فکر می­ کنم که فرقی نکرده اند، از وقتی یادم می­ آید، از زمان  کوروش کبیر همیشه وقتی سرو گوشت می­ جنبید باید می  افتادی در زیر زمین.”

به گمانم مرا هم پدرم کشت

مثل سهراب

روزی که زیرزمین  ساخت و

نظرات[۷] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از حنیف خورشیدی پيوند ثابت


چهره ی زنی در باد

تمام حجم تنم می تند تمام طول تنت را

بکش هراس ندارم من از … بکش گلنگدنت را

پرنده های زیادی به ارتفاع ماه رسیدند

تو در برابر من ایستاده ای … و پر زدنت را –

به پای هیچکسی جز پرنده های ذهن من ننویس

نهنگ در دهنم می چشد ادامه ی بدنت را

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سیاهیِ روشن(نادیده های بی بی گل)/حمیده فرشاد پيوند ثابت



عصیان آدم تکرار می­ شود؛ گرچه لذت گناه را نردبان هبوطِ آدم از بهشت به زمین می­ دانند، اما وسوسه تنها وسیله است؛ نه فقط ممنوع بودن، که خودِ میوه، آدم را هوایی می­ کند و او شوق دانایی را با طعم گسِ رنج می­ چشد.

آدم بین بهشت و زمین، اختیار را انتخاب می­ کند. از بهشت رانده و به زمینی تبعید می شود که می­ تواند با دست او به بهترین یا بدترین مکان تبدیل شود.

“بی­ بی­ گل” روایت درد است. روایت انتخابی که نیست و این داستانِ بسیاری از زمانهاست. همه چیز آماده است برای ایفای نقش موجود زنده­ ای که باید با چشم بسته تنها پا بر جای پاهای روی برف بگذارد. باقی مسیر، لغزنده و تنها همین جا سفت و محکم است و این تنها راه روسپیدی است.

نظرات[۱] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دوشعر ازکوروش آقامجیدی پيوند ثابت

۱ـ نت ” دو “

نت ِ “دو”  چنگ  می‌زند به دلم ، آن طرف  از  تو  طفره  و اکراه

روی خط‌های حامل چشمت ، نیست  غیر از سکوت‌های  سیاه

باز کابوس هر شبم تعبیر … ، التماسی که  ظاهرا  تاثیر …

مثل اینکه دوباره دارد دیر … ، ساعتت را  نگاه  می‌کنی  آه

باز از جا بلند می‌شوی  و  ، من در اعماق خود سقوط ، سقوط

شک ندارم دوباره  می‌روی  و ، باز  هم  زندگی  تباه ، تباه

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
ابتدای دهمین نرگس/ منصور خورشیدی پيوند ثابت

گذرنامه ی موقت ماهی آزاد

پژمان الماسی نیا

نشر : ایلیا

___________________________


شعر های این مجموعه بیشتر از کار های قبلی با طبیعت شاعر سازگاری دارند.روایت نوعی از بیان که تربیت ذهنی مختص به خود دارد . در خلوت سفید یک پارک تا گوش دادن به صدای شب تا آن جا توجه نشان می دهد که تصویر های بصری جایی در دل متن باز کند .

” خیس باران‌

‌در انتظار ما بود ‌

نیمکت “

نظرات[۱] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
خانگی ۸ / مهدی خطیبی پيوند ثابت




برای شاعر: علیرضا آدینه

______________________________

قالب قفس شده ام

قفس پذیرترین پرنده

محکوم چارچوب چاردیواری خوشبختی .

خانم ها !

آقایان!

بسیار ممنونم

اینک پدری مهربان

همسری وفادار

با شما سخن می گوید:

هر روز صبح بر می خیزم

تخلیه می کنم خودم را

از خودم

برابر خودم

خودم را آماده می کنم

برای آن که

خودم را به خودم برسانم

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
بیژن الهی؛ یک دهه شعر، سه دهه سکوت/حنیف خورشیدی پيوند ثابت

بیژن الهی؛ یک دهه شعر، سه دهه سکوت

” حضور شاعر در جهان شعر، حضوری مبتنی بر اتحاد است “


_______________________________________


نگریستن به وحدت در عین کثرت، تشخص بخشیدن به ریشه‌ها و یگانه شدن با هسته‌های درونی شعر، همانگونه که شعر کلاسیک و سنتی ما اثر مستقیم بر ذهن و زبان نیما و شاعران پس از آن داشته است، به‌ همان نسبت شعر امروز هم ریشه در دل موج نو و شعر*حجم دارد. شاعرانی که در فرصت‌های سریع، نگاه‌شان را به یک نقطه از موقعیت‌های زمانی و مکانی معطوف کرده‌اند تا به معرفتی برسند که درهای ناخود آگاه برابرشان گشوده شود و به درک تحول زبان در زمان برسند». (۱)

نظرات[۴] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
ده شعر از بهزاد بهادری پيوند ثابت

چون آرام آرام     دور می شود

تحمل جدایی سخت نیست

برای لاک پشت.


_________________________


در کنار تو

کنار می آیم

با کنار رفتن

از کنار تو حتی

نظرات[۸] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
کوتاه سروده هایی از ” جبار صابر” /بابک صحرانورد پيوند ثابت


عنوان :

کوتاه سروده هایی از «جبار صابر»

شعر امروز کردستان عراق

____________________________

جبار صابر شاعر، منتقد و مترجم کرد، سال ۱۹۷۵ در سلیمانیه عراق متولد شده است.او بیش از یک دهه است که در زمینه های نقد، شعر و ترجمه برای کودکان فعال است و تا کنون بیش از هفت اثر از وی به کردی در عراق منتشر شده است. وی یک مجموعه از مینیمال های رسول یونان را از فارسی به زبان کردی برگردانده است. همچنین مسؤولیت انتشارات« خانه قلم» سلیمانیه را نیز بر عهده دارد که کتاب های به روز ادبی،فکری را به چاپ می رساند.

جبار صابر در بخشی از مقدمه اش که بر تنها مجموعه شعرخود نوشته است، از دنیای شعر و دور افتادنش از این گستره ی زلال به عرصه نقد نویسی و روزنامه نگاری  می گوید:

« واژه هایی که از پس هم می خوانید، پیش از آنکه شعر باشند؛ زمزمه های آن لحظه ها

نظرات[۲] | دسته: ترجمه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
آلبوم عکس/دکتربیژن باران پيوند ثابت

بهار همه چیز را نو می کند ـ

حتی گذشته را.

وقتی کوچک چلچله ها

بین دو صف چنار

روبان چهچه پرواز فراز شهر

آذین می کنند.

آلبوم عکس های قدیمی

ورق می خورند ـ  خاطرات در گذر ایام:

کودکی با پوشاک نو  ـ هفت سین نوروزی

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
نقدی بر مجموعه ی ” طوفان واژه ها ” / سالار عبدی پيوند ثابت

عنوان مقاله :

نقدواره ای بر مجموعۀ ” طوفان واژه ها” سرودۀ ” سید حمید رضا برقعی”

_____________________



شعر آیینی سرودن سختی های خاص خودش را دارد. سخت است چون واقعا باید به آن چه می سرایی عاشق باشی، صادق باشی و در دلت غوغایی باشد:



(( عاشق شده ام در دلم از تو غوغاست         الان این جا گرد همایی برپاست…! ))    (نویسنده)


باید به آن چه می سرایی اعتقادی راسخ داشته باشی ، البته ممکن است بگویید هنر اصیل و ناب ، فلسفه اش همین است و من می گویم درست است ، اما در این میدان تا نخواهند ، نخواهی توانست ، نه می تواند فرمایشی باشد ، نه دستور بردار است و نه تکلیفی ! اگر فرمایش و دستور و تکلیفی هم هست باید از جانب و سمت و سوی خود شان باشد و گرنه دم بر نیاورده خفه خواهد شد…!

اجازه بدهید اول مساله را کمی بیش تر بشکافم  تا برسم به اصل مطلب ، اصل مطلب این است که در این سلسله نوشتارم می خواهم مجموعۀ شعری آیینی با عنوان ” طوفان واژه ها” را به نقد بنشینم ، مجموعه ای کم حجم ۶۸ صفحه ای که شاعرش – سید حمیدرضا برقعی – ، را در جامۀ آیینی سرا به خوبی معرفی کرد و مجموعه اش را به چاپ های بعدی هم رساند. مجموعه ای که در قم و توسط انتشارات ابتکار دانش به چاپ رسیده است و سروده های بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ شاعر را در بر می گیرد.

نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
زرتشت / سیّد سرالله حسینی پيوند ثابت


راهی   شده    بودم    پی    زرتشت   به   دریا

کندوی   عسل   پیش ام    و  انگشت  به  در یا

خون  مردگی  صورت   مهتاب   گواه   است

خورشید  به  جوش  آمد  و  زد مشت  به دریا

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس/سهند ستاری پيوند ثابت

عنوان مقاله :

درآمدی بر مفهوم زیباشناسی در آرای مارکس

هنر و قرائتی دیگر از سلاح نبرد (*)

_______________________________________

الزام حضور مولفه زیباشناسی به عنوان فاکتی ایجابی در بنیان فعلیت کار نظری مکاتب، نظریه پردازان را مجاب داشته تا با تاکید بر تاثیرات زمینه اجتماعی آثار هنری، گستره محسوسات تئوری خود را بر سخن از زیبایی شناسی و فلسفه هنر استوار کنند که با پنهان کردن دیدگاه خود در سیطره رخدادها و نه شخصیت ها، پشتوانه ای بر نگرش فلسفی از زیبایی و هنر ابراز دارند. اما محل بحث ما در نوشتار مزبور متمرکز بر اصول و حقایقی از حسیات است که درون مایه و مضمون زیباشناسی را احیا می کند و عینیتی که در بحران حضور هژمونی دورانی و ایدئولوژی طبقاتی، هنر را از جبر اجتماعی و افسون ساختارها جدا کرده و به سبب بی تعینی هنر در فعلیت تاریخی اش ، خلا نیاز به فلسفه و نظریه را بیش از پیش پر رنگ ساخته است؛ چراکه هنر تنها به لحاظ تاریخی قابلیت بازخوانی دارد اما با اینحال همچون دیگر مقولات و پدیدارهای رومتنی، از استقلال نسبی نیز برخوردار است و از نسل پدیده هایی است که با اتکا به خود حتی به حکم فقدان قدرت، برای رهایی آدمی در جامعه طبقاتی مبارزه می کند و در نهایت تصویری مسلط از متن رهایی انسان ارائه می دهد. پایان تاثیرات دوران زیباشناسی در تکامل فعلیت کار فکری و مبارزاتی طبقه عوام زمانی فرا رسید که منافع بورژوازی از منافع جامعه کاملا جدا شد. در این دوران برداشت بورژواها از هنر کاملا عمل گرا و محصور در روابط اقتصادی و سیاسی گردید و درپی تمرکز قدرت و سلطه بورژوازی بر جامعه، پایگاه با اهمیت اجتماعی هنر فرو ریخت و صرفا به تزیینات دارائی طبقه محدودی از جامعه بدل شد.

نظرات[۱] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
این تفاوت متوازن که از بین برنده و آرام متولّد می‌کند/مجتبی دهقان پيوند ثابت

این یک وضعیت دیوانه وار است. شما با بال هایی نصفه برای چندمین بار به دنیا آمده اید و پا به دنیایی گذاشته اید که خالی است؛خالی از هر موجودیتی که بتواند تهی بودن آن را نقض کند و وقتی کسی نباشد که تو را، آن جانداری که حتی نمی‌داند چه شکلی است را تشریح کند، وضعیتی دیوانه وار پیش خواهد آمد … و این یک معنا دارد؛ اینکه تو باید راوی خود باشی،خودی که نمی‌داند از بیرون چگونه موجودی است. انسان است ،اما چشم هایی مرکب و بیرون زده دارد. بال دارد، اما این بال‌های کوچک و شفاف، هیچ تناسبی با بدنش نمی‌توانند داشته باشند و این تمام تصوری است که از خود داری و وقتی از بیرونیت خود بی اطلاع باشی، به نوعی از ناهماهنگی درونی می‌رسی؛ نوعی جنون که با خود تنهایی به بار می‌آورد؛ نه از آن نوع که کسانی هستند که تو میان‌شان تنهایی، بلکه به این معنی که واقعا واقعا هیچکس وجود نداشته باشد. پس بر می‌گردی تا تابوتت را مرتب کنی، بال هایت را تا بگذاری و بخوابی، اما مرگ نمی‌آید. شما به جهانی تبعید شده اید که در آن مرگ وجود ندارد.

نظرات[۱] | دسته: داستان | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
ساده نویسی،انحراف از شعر مدرن! / منصور خورشیدی پيوند ثابت

بی تردید ساده نویسی در شعر به زبان شعر ضربه می زند . شعر ساده که سمت و سوی زبان روزمره داشته باشد، توجه کسی را جلب نمی کند . ممکن است یک کلمه ی ساده در قلب یک مصراع تحول ایجاد کند ، اما حادثه ای در زبان اتفاق نمی افتد .

شاعر باید با زبان شعر حیرتی در ذهن مخاطب بیندازد . این حقیقت با ساده گویی مغایرت دارد . شعر ساده شاعر را به سمت ساده اندیشی هدایت می کند . زبان شعر ابدیت شعر را می سازد . که ماندگاری آن را در جهان شعر حس می کنیم . ” رستاخیز کلمه ” و ” حادثه در زبان ” دو امر مهمی هستند که قیامت کلمات را در قامت یک قطعه شعر ، با چشم انداز جدید برابر مخاطب می نشاند .

نظرات[۳] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
کشتن اسب لنگ /حسین مقدّس پيوند ثابت

توی چشمهایش نگاه می‌کنم. غیر از من هیچ کس نمی‌تواند آن جا چیزی را پیدا کند.

می‌گوید: ” آب.”

نه، نمی‌گوید آب. فقط لب‌هایش باز می‌شود.  بی آن که نگاهم کند. صدایش به سختی شنیده می‌شود و  صورتش  رو به من نمی‌چرخد.  دلم فرو می‌ریزد. دیگر مرا نمی‌شناسد. پنج سال می‌شود که خود را گول می‌زنم . این پا و آن پا می کنم و کابوس این لحظه را می‌بینم. حالا نه تنها برای او، که برای من هم پایان راه است.  سعی می‌کنم که آرام باشم. کاش یوسف اینجا بود. چقدر بهش نیاز داریم. لعنت بر هر چه بیزینس.

لبهایش تکان می‌خورد. شاید آهسته چیزی  می‌گوید. اما نه من می‌شنوم نه خودش می‌فهمد. حنجره‌اش می‌لرزد و طنینش توی گوشهایم طور دیگری می‌شود. انگار غریبه‌ای حرف می‌زند.

نظرات[۱] | دسته: داستان | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از هادی خان محمّدی پيوند ثابت


فصل

من می دانم کدا م فصل را بایدکاشت

کدام فصل راباید تکثیرکرد !

خانه ی معشوقه های پیرمردکجاست؟

بادرخت چه بایدبگوید !

من یادگرفته ام،یک قناری در وداع .

نظرات[۵] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از پگاه عامری پيوند ثابت

هر ابر غمزده  که  چشم  اشکباری داشت

خبر رساند  زمین ، قاصد  بهاری  داشت

چقدر  رویش  گل   اتفاق  ِ زیبایی  است

چقدرغنچه ی گل ، قلب رازداری  داشت

اگرکه قطره ی آبی است  شکل ِ مروارید

نظرات[۲۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
غزل ترانه ای از کامران قائم مقامی پيوند ثابت

آخر جادّه رو می گم انگاری تهرون می بینم

پشت عبور شیشه ها دستای بارون می بینم

چشماتو وا کن و ببین نقطه سَرِ خط نداره

تموم دنیای تو رو رنگ تابستون می بینم

زیر چراغ مهتابی پا توی گریه ت می ذارم

نظرات[۳] | دسته: ترانه | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
یک سطری ها / فاطمه محسن زاده پيوند ثابت

ـ به تنهایی یک لشکر شکست خورده ام .

ـ یلدا خاطره ی زیبای کوتاه ترین روز سال است .

ـ بهار ازدحام دلهره ی ماهی های قرمز کوچک است .

ـ کاش تمام نشانی های اشتباه این دنیا ، به یک زیبایی ختم می شد .

ـ کتاب ها زیر خطّ فقر می شکنند .

ـ گاهی زبان بدن خیلی دراز می شود .

ـ سانسورچی ها بازی سنگ، کاغذ، قیچی را دوست دارند .

ـ جام جم نمی شود هر شاخ گاو هفت خط …

نظرات[۰] | دسته: حرفی از آن هزاران | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
کنکاش در ظلمت درون* / نورا موسوی نیا پيوند ثابت

عنوان مقاله : کنکاش در ظلمت درون

نگاهی به همسر اول ، اثر فرانسواز شاندرناگور ، ترجمه ی اصغر نوری

____________________________________

* عنوان این مقاله برگرفته از رمانِ تاریخی مارگریت یورسنار با نام کنکاش در ظلمت است که رمان تاریخی فرانسواز شاندرناگور با نام پادشاه در خیابان شباهت‌های فراوانی با این اثر داشت؛ به‌طوری که ظهور مارگریت یورسنار دیگری را در ادبیات فرانسه نوید می‌داد.

آغاز ویرانی

کسی مرده است. چه شده است؟ شاید هیچ، شاید همه‌چیز. شاید فقط چند ساعت سوگواری، یا شاید ماه‌ها: بعد بار دیگر همه‌چیز آرام می‌شود و زندگی به روال قبل ادامه می‌یابد. یا شاید چیزی که زمانی کل یکپارچه‌ای می‌نمود، هزارپاره شود، شاید زندگی یک‌باره تمام آن معنایی را که زمانی برایش تصور می‌شد از دست بدهد؛ یا شاید شوق‌های سترون بشکفند و به نیرویی جدید بدل شوند. چیزی دارد می‌پاشد، شاید، یا شاید، چیز دیگری دارد ساخته می‌شود؛ شاید هیچ‌کدام و شاید هردو. چه کسی می‌داند؟ کسی چه می‌داند؟ در سکوت خانه، در نویی، آن‌جا که کسی گوشی تلفن را برنمی‌دارد و پیام‌گیرها تماس‌های تلفنی را به یکدیگر انتقال می‌دهند، زنی در آغاز ویرانی خود قرار دارد. زنی که سوگوار شوهر زنده‌اش است و در اعماق رنج و شکستش غوطه‌ور است و با آگاهی از این شکست و درد به زندگی ادامه می‌دهد. اما این ادامه دادن، ادامه دادنی سهل و ساده نیست بلکه متضمن گذشتن از هزارتوهای درد‌آور عقل و احساس است. کسی مرده است. چه کسی؟ مهم نیست. کسی چه می‌داند که او برای این زن، برای کسی که به او نزدیک‌ بود، کسی که بیست‌وپنج سال با او زندگی کرده بود یا برای یک غریبه‌، چه معنایی داشت؟ آیا آن رقیب عشقی همیشه در زندگی شوهرش بوده است؟ یا فقط توپی بوده که به این سو افتاده، آن هم با رویاهای سرگردان خودش، یا صرفاً تخته‌پرشی برای پرتاب کردن خود به درون ناشناخته‌ها، یا صرفاً دیواری تنها با پیچکی که بر آن روییده اما هیچ‌گاه نمی‌تواند با آن یکی شود؟ اگر هم واقعاً برای کسی معنایی داشت، این معنا چه بود؟ چگونه، به‌خاطر کدام ویژگی‌اش، این رقیب عشقی معنا پیدا کرد؟ آیا نتیجه‌ی شخصیت خاصش بود، نتیجه‌ی وزن و سرشتش؟ یا محصول خیال بود، محصول توهمی شناور در فضا که مدت زیادی به طول نمی‌انجامید. هر انسان چه معنایی می‌تواند برای دیگری داشته باشد؟ کسی مرده است. و بازمانده (راوی رمان) با مسئله‌ی دردناک و همیشه بی‌پاسخ فاصله‌ی ابدی روبرو می‌شود، خلاء پرنشدنی بین یک انسان و انسان دیگر. پرسش‌ها تلنبار می‌شود، تردیدها فرود می‌آید و امکان‌های از دست‌رفته در رقصی چون رقص جادوگران مجنون به چرخش درمی‌آید. همه چیز می‌چرخد، هر چیزی ممکن است و هیچ‌چیز قطعی نیست، هر چیزی به درون چیز دیگر جاری می‌شود ـ رویا و زندگی، آرزو و واقعیت، بیم و حقیقت، انکار دروغین درد و مواجهه‌ی شجاعانه‌ با غم.

رمان «همسر اول» اثر فرانسواز شاندرناگور‏، رمان معاصری است که بین پاریس و روستایی به نام کومبری (واقع در ناحیه‌ی کرواز) اتفاق می‌افتد.

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
پیرامون ادبیّات مشروطه /محمّد محمّد علی پيوند ثابت

یک ـ مسالک المحسنین (طالبوف )

_______________________


عبدالرحیم بن شیخ ابوطالب نجار تبریزی (۱۲۱۳-۱۲۸۹ شمسی) معروف به طالبوف، متولد تبریز و ساکن تفلیس، از پیشروان ادبیات جدید ایران ورجلی مشروطه‌طلب بود.  مهمترین آثار داستانی‌اش، رمان مسالک المحسنین (۱۲۸۴) شرح خیالی سفر یک گروه جغرافیایی به کوه‌های شمال ایران است.  دومین اثر، «کتاب احمد» یا سفینه‌ی طالبی (۱۲۷۲) است که به صورت گفت و گوی پدری با پسرش نوشته شده و حاوی نظرهای نویسنده درباره اصلاحات اجتماعی، سیاسی و دینی است.

طالبوف جزو نویسندگانی است که با ساده‌نویسی‌اش نثر ادبیات داستانی جدید ایران را پایه‌گذاری کرد.  از دیدگاهی او چون زبان روسی، فرانسوی، عربی و ترکی و فارسی را می‌دانست، توانست افق تازه‌ای برای ادبیات ایران متصور شود.  طالبوف در دوره اول مشروطیت، از شهر تبریز به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد، اما به تهران نیامد.

ویژگی کتاب مسالک المحسنین زبان ساده آن است که با توجه به تاریخ انتشار آن (۱۲۷۲ـ۱۱۳ سال پیش) نه در ایران بلکه در شرق بی‌سابقه بوده است.

نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
میانجی های تفکّر ( بخش پایانی )/ مسعودرفیعی طالقانی پيوند ثابت

عنوان مقاله :

میانجی های تفکر( بخش پایانی )

زندگی تحت الحفظ

_____________________________


گاهی وقت ها یک پرسش ، جرقه ای در ذهن ایجاد می کند . همین طور نشانه ها و پدیدارهای گوناگون که در قالب واژه و شعر و موسیقی و … بروز می یابند . گفتارها و پرسشهای جورجو آگامبن جملگی در ذهن خواننده و شنونده اش این جرقه ها را ایجاد می کنند . در این نوشتار هم به سیاق نوشته های پیشین ، قصد دارم یکی دیگر از جرقه های ایجاد شده توسط آگامبن را به خواننده منتقل کنم . آگامبن در ۱۹۹۴ مقاله ای نوشت با عنوان ” اردوگاه چیست ؟ ” و در این مقاله با رویکردی متفاوت به موضوع اردوگاه های اجباری کسانی چون هیتلر و استالین اشاره کرد . او از مفهوم حقوقی جرم و جنایت فراتر رفت و اردوگاه ها را تا حد یک ساختار سیاسی ـ حقوقی خاص که رخدادهای بسیاری در متن آنها به وقوع پیوستند بالا برد ؛ اردوگاه به مثابه ساختار سیاسی و حقوقی . آگامبن پرسید اردوگاه چیست ؟ ساختار سیاسی و حقوقی آن چیست ؟ و وقایع رخ داده در آن چگونه توانسته در آنجا رخ دهد ؟ او به اردوگاه در مقام چارچوب و قانون پنهان فضای سیاسی ای نگریست که به زعم خودش همچنان در آن بسر می بریم . نقطه عطف این بحث درست همین جاست ؛ “چارچوب و قانون فضای سیاسی ای که همچنان در آن بسر می بریم” .

برای درست نگریستن به این نقطه ی عطف و این که دریابیم متفکر از چه سخن می گوید باید دقیقا به فضای پیرامونی نگاه شود و واژه های کلیدی مورد مداقه قرار گیرد . نخست؛ چارچوب و قانون به مثابه امر حافظ و البته برساخته شده توسط خود دولت و دیگر ، وجه پنهان آن چارچوب و قانون که بیشتر ابعاد در تاریکی دارد تا آنکه برون افتاده و به اتاق شیشه ای درآمده . توجه به این نقطه عطف اگر از منظر تاریخی صورت گیرد واجد حدی از آگاهی بخشی است ؛چرا که در طول تاریخ نیز سیستم ها و سازو کارهای سیاسی علیرغم وجوه روشن و شفاف خود ، جنبه های پنهان و زوایای دور از دیدرس نیز داشته اند که البته خود همین جنبه ها نیز ، دارای ساختار و نظام خاص بوده اند .

نظرات[۰] | دسته: مقاله | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از محمّدعلی محمّدی پيوند ثابت


هرچه گفتی نوشتیم

از تصمیم کبری

تا ریز علی خواجوی

و درس های دیگر را

اما چگونه بنویسم، بابا آمد

چگونه بنویسم، بابا آب داد

که نه آبی ته کاسه مانده است

ونه نانی سر سفره هایمان

نظرات[۱۸] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
نگاهی به شعرهای کتاب “از فکر های با تو”/سیّدحمید شریف نیا پيوند ثابت

از فکرهای با تو

منصور جعفری خورشیدی

انتشارات نیم نگاه ۱۳۸۰

_________________________________


آنچه به نام حرکتِ واقعیت در سیالیت ذهن جاری می شود، در صراحت  فاصله گذاری و درک صریح روابط شاعر با پیرامون اش نهفته است. روابطی که در لایه های خود با تخریب لایه های موجودش به تلاشی در جهت زایش فرزانگی ختم می شود. زایش فرزانگی و خلق اضلاع معرفتی است که نه فقط در حیطه واژگان و “شکل” ایجاد می شود، بلکه آنچه این فرزانگی را به اتفاقی مجرد تبدیل می کند؛ کوتاه کردن فاصله بین اشیا و غایت مندی تصاویر اشیاء در ذهن شاعر است. جهان اطراف شاعر جهان فرزانگی اشیااست و کشف این فرزانگی، کشف غایت مندی جهان است.

“از فکر های با تو” کشف رابطه مندی تجربه هایی است که در باز آفرینی و هم زیستی شاعر با جهان پیرامون اش اتفاق می افتد. این باز آفرینی در بُعدی از جهان صورت می گیرد که تجربه های پدیدار شناسانه به مثابه بازسازی یا باز خوانی مجدد جهان نیست، بلکه کشف فرمی از جهان است که جهت نگاه شاعر را می سازد. منصور خورشیدی وسوسه هایی از نوآوری و حیات بخشیدن تازه به جهان را در نگاه ظریف “از فکر های با تو” ارائه می دهد.

شعر منصور خورشیدی به مثابه سکّوی پرتابی است تا آن ِ هستی شناسانه تجربه های زیستی اش را ارائه دهد. تجربه های زیستی شاعر، قابلیت خود باروری و به اشتراک گذاشتن را دارند و این قابلیت حجم گونه است که می تواند بی مرزی شعر اسپاسمان را بسازد.

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
آبی اقیانوس دور / ساناز داوری پيوند ثابت

واپسین اندوه تاریکی

ترجمان اسارتی بود

هم نفس لحظه های نیستی

منشور آغاز من

از آسمان نگاه تو تابید

بر هفت اقلیم شهر عشق

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
عقاب قلّه پوشان در بوته ی نقد/ سالار عبدی پيوند ثابت

 

امیرحسین اللهیاری ، از شاعران خوب ، جوان و خوش آتیۀ امروز است. وی متولد ۱۳۶۲ شهرستان ابهر زنجان است. پزشکی خوانده است و مجموعۀ دیگری با عنوان ” آن حرف دگر ” که هفتاد و دو رباعی عاشورایی را در بر می گیرد ؛همین امسال – ۱۳۹۰ – به بازار نشر عرضه کرده است. و اما ماجرای مجموعۀ غزل عقاب قلّه پوشان..!

      این مجموعه ، در هزار نسخه ، توسط انتشارات روشن مهر در ۵۶ صفحه چاپ و منتشر شده است . مقدمۀ آن را آقای بهاء الدین خرمشاهی نوشته است و من مدتی پیش از طرف یک دوست آن را دریافت کردم و با خواندن چند غزل از آن پی بردم ، با شاعری توان مند و آشنا به ظرایف و دقایق شعر روبه رو هستم که به سهولت تواند غزل سرود و غزل سرود! در طول این  مدت بارها و بارها این مجموعۀ کم حجم را خواندم– خاصه برخی غزل هایش را – ، طوری که از حفظ شدم و این اشتیاق و علاقۀ من به شعر اللهیاری دو علت عمده داشت.

نظرات[۱] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
نگاهی اجمالی به رمان من نوعروس ام…/حمید رضا اکبری شروه پيوند ثابت

 

من نوعروس ام زیر درخت سرو

انتشارات افراز ـ  ۱۳۹۰

 میترا بیات

 ________________________

 

من نوعروس ام زیر درخت سرو در چند خانه ، از درون آینه ای آغاز می شود تا خانه  آخری که باا ین جمله به خواننده ضربه می زند :

توی آینه سروی نیم سوخته ام و دارم گریه می کنم . ص  ۱۶۷

رمان بر اساس شیوه تک گویی ذهنی نگاشته شده و نویسنده  از چند نماد به  خوبی استفاده کرده است ؛ آینه و دیگری سرو که از همان خانه اول ذکرشان می رود تا پایان رمان .

زن در آینه پوست  می اندازد و دوست دارد کبوتری شود تا بتواند پرواز کند .

 از این سخنان که بگذریم نویسنده از وجهی، نگاهی تازه به ظلمی دارد که در جامعه ی سنتی به زنان می شود؛زجری که فرشته از صفی می کشد و همین امر موجب می گردد تا شخصیت محوری رمان ،دچار توهم شود .

صفی مکثی کرد و دوباره گفت : زن مرده است که باشد ، عوضش خونه و ماشین داره ، دوتا پسر مامانی هم داره که خیال تو رو راحت می کند . ص ۹

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
نگاهی به از قصه تا هنوز / منصور خورشیدی پيوند ثابت

 

 

از قصه تا هنوز

شاعر : پروین عابدی

انتشارات : فراگاه ـ ۱۳۸۸ 

______________________________

 

مفاهیمی که در خلق ارتباط شاعر با خواننده ی شعر وجود دارد ؛به لحاظ مفهومی، بیان تنهایی ،عشق و مرگ است . گرایش فکری و مشترک بیشتر شاعران که در جهان مادی زندگی می کنند و با واقعیت های بیرونی و عوامل موجود در طبیعت انسان ها آشنا هستند و عامل مهم اجتماعی را برای ایجاد تحول در روحیه ی خود لازم می دانند تا ادامه ی حیات در جسم و جان آن ها سنگین نشود .

شاعر حامل سه پیام مهم در این مجموعه شعر است:

نظرات[۰] | دسته: نقد و نظر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو رباعی از حنیف خورشیدی پيوند ثابت

۱ ـ

انگار همان که بوف کورم کرده …

با دست خودم زنده به گورم کرده

زن ها همه شیطان رجیم اند خدا …

لعنت به کسی که از تو دورم کرده…

نظرات[۸] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
ایستگاه آخر/ یاسمن بهار پيوند ثابت

من خسته ام و به اندازۀ چشم های تو خوابم می آید

از دنیا

افتادم کنار بساط هذیان و تب و تن شویه

از گناه و وعدۀ چهل سالگی

دروغ از لب هایم می چکد به گونه هات

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از فرهاد زارع کوهی پيوند ثابت

 ۱ ـ

دارکوب پیانیست خوبی است

و باد هم با درخت ها خوب فلوت می زند

اما من یک آدم معمولی ام

زندگی بی سر و صدایی دارم

و معتقدم

تابستان باید شکارچی بود

نظرات[۵] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از سید سرالله حسینی پيوند ثابت

 

۱ ـ هجای سوم آدم

 

ستاره در بغلش خواب و ماه بردوشش

نشســـت وسعت جغرافیا در آغوشش

هــــــــــزار رود پــناهـنـده زیــر پـیـراهن

هــــــــــزار ماهی آزاد گوش تا گوشش

پـرنـدگان مهاجــــــر مقیــــــم دستانش

هزار ساقی بی سرپناه در هوشش

غـــــروب و پیچش الیاف سـرخ ،در آبـی

طلــوع می شود و خـون ابر تن پوشش

هجـای ســـــوم آدم درون نی هـا مـاند

به این دلیل نمی شد کنـند خاموشش

نظرات[۵] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
تصویر ِقابی بسته در زن/ نورا لک پيوند ثابت

 

اتاق، تاریک و نمور- آشغالستان اشیاء و حروف

مرد در حال ِخالی کردن ِ

زن در حال ِحالی کردن ِ

کسی درحالی حال کردنِ ِ…

 

                                            آوری

                                         می

                                       لا

وقتی تاپ ِ  ترین هایت را با

یک کادر بسته از این قسمت هایت

…..      ……    ……    …..

[کات می خورد به یک فیلم تجربی

                                     که یک دختر شهرستانی توی یک کلان شهر باز

                                                                                               بازی

                                                                                                      می…]

نظرات[۱۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image