برگه‌ها

آوریل 2024
ش ی د س چ پ ج
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
27282930  
 
No Image
خوش آمديد!
دو شعر از کامران قائم مقامی پيوند ثابت


۱ ـ

فرقی نمی کند
از اتوبوس پیاده شوم!
و چند ایستگاه پایین تر،  ـ
افسر کروکی یک تصادف عاشقانه!
یا
در بالن های سال دو هزار و یازده
سیگار سوپر استار سینما  ـ را دود کنم
.
.
.
آپارات چی آدرنالین را روی پرده می ریزد.




۲ ـ

ای آشنای غریب
زردِ گونه ات
تبلور خشکیده ی رزی است
قرمز
آذین بسته با مخملی از یاس
با نگاهی که الماس را شرم می شود
کجا پناه می دهی
چشمت ـ
انگار تا دور دستها
رد باران
می کارد ـ را!؟
قلب چهره ات
نای تپیدن را جویده
از پاییز سخن نگو


دسته: شعر | نويسنده: admin


نظرات بینندگان:
عمادالدین مشایی گفته:

سلام کامران عزیزم

مدرن جالبی بود . دقیقن حال و روز این روزهای پر از اضطراب را تصویر کردی. پاییزت هم حرفهای خوبی برای گفتن داشت.

ممنون .

دوستدارت عماد

پوران کاوه گفته:

هنجارشکنی و متفاوت نویسی شعرت جاذب است و نشانگر آن است که اجتماع و مسائل پیرامون آن در رابطه ات با جهان بیرون موثر بوده و به انحطاط تکنیک در کار گرفتار نشده ای
موفق باشی شاعر گرامی

do0st گفته:

زیبا بود
منتظر نقد ِ شما هستم

hamid گفته:

سلام کامران جان خیلی خوشحالم دراین زمینه هم موفق شدی

دوستارت حمید

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image