برگه‌ها

مارس 2013
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
 
No Image
خوش آمديد!
داستانک: آکاردئون‌نواز / رضا کاظمی پيوند ثابت


ساز می‌زد. آکاردئون. عصرها. توو راسته‌ی “امیرآباد”. از چهارراهِ بالا، چپِ خیابان، شروع می‌کرد می‌آمد پایین. کوچه‌ها را داخل، خارج می‌شد. کوچه‌ی یکی مانده به چهارراهِ پایین را که توو می‌رفت، خارج نمی‌شد دیگر. کوچه، بُن‌بست بود. خانه‌اَش را کسی نمی‌دانست. انگاری توو کوچه‌ی بُن‌بست آب می‌شد می‌رفت زمین. اما فرداش، دوباره سرِ چهارراهِ بالا بود. پول نمی‌گرفت، کسی هم اگر می‌داد اَخم می‌کرد بِش می‌گذشت. انگاری فقط بَرا خودش، یا بَرا کسی که فقط خودش می‌دانستْ ساز می‌زد. آهنگ‌هاش همه غم‌ْ غُصّه، آوازهاش همه هِجرانی فِراقی. می‌زد می‌خواند می‌گذشت می‌رفت. شندره‌پوش هم نبود. خوش‌پوش، خوش سر و لباس بود. چهره‌اَش هم همیشه توو هم، غمگین. دقیقْ یازده‌سال به همین سیاقْ طلوع، غروب کرد: از چهارراه بالای امیرآباد تا وسط‌های کوچه‌ی بُن‌بستِ یکی مانده به چهارراهِ پایین؛ که صدای آکاردئون‌اَش آرام آرام قطع می‌شد. مرد، بَرا مردم، بَرا کَسَبه‌ی خیابانْ شده بود راز.

نظرات[۶] | دسته: داستان | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image