برگه‌ها

مارس 2024
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
 
No Image
خوش آمديد!
دو شعر از آنا شکراللّهی پيوند ثابت

           

 ۱ ـ در برابر هم

روز به روز

کلاهم را برمی دارم

زیباست آنچه از من در آینه

 بی کلاه ما نده

 

۲ ـ پرندگان هوا

 

نه فکر می کنم

که پرندگان هوا

در رطوبتندُ دود

و نه

سیگار می کشم

فقط بلوز می پوشم و فکر می کنم

که در ششهای من هوای کسی هست

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
حر ف های تازه ام هر بار عاشق تو می شود / حمید رضااکبری شروه پيوند ثابت

می چرخم تا تنها صدایی  نمی مانم   

دوستت دارم  آنقدر /نمی دانم چقدر !

بیرون خنده ای  حرف می زنی

بر پوست لبی  چروکیده / که می ترساندم !

بزرگ نشده ام   شاید/ چند ساله  باید بشوم نترسم

چقدر ؟/ نمی دانم این حرفها را باید باور کنی

به من پشت نمی کنی !؟

حر ف های تازه ام هر بار عاشق تو می شود

تا از پوستت بالا می روم

هر بار می روم / هر بار رگهایم متورم می شود  

به دوباره /  کجا پایانی انجام  بگیرم

دور صدات  بپیچم / شکل آدمی فاتح

هنوزتر از هنوز های نیامده !

تند تند اتفاق بیافتم / پای دار خودم  ایستاده ام انگار

نمی فهمم / نفهمم

که دوست داشتنت  طنابی شده  / برای نمردنم .

  قاعد ه این بارخوب نیامده / اما  من می میرم !

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از فرشید جوان بخش پيوند ثابت

 ۱ _

در ادامه ی هم

به دنبال چه می گردیم؟

وقتی در التهاب مشکوک باد

پاییز دست هایمان را

نمی فهمیم

ما که آسان تر از درخت

همه چیزمان را از دست می دهیم

و همیشه فکر می کنیم

قرار آسان خوشبختی را

بر مداری اتفاقی گذاشته اند

 

۲ _

 او چیزی نگفت

تنها نگاهم کرد و خندید

و در طبیعتی که مسافران

در فصل های تازگی اش

تخم می گذاشتند

وحشیانه سکوت کرد

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سوتک گوشتی / شاپور احمدی پيوند ثابت

           لجندره‌ی آسمان

ریگ های درخشان

و کََفَک های آبی و نرم وریزش را

در گوشه وکنار رودخانه‌ی آسفالت 

در زنبیل های خراب فلزی

جا می‌اندازد. شیطون می‌گه

قاطی بروبچه‌های آشغالخور

بر پلکان عاریتی نیمروز بنشینم.

***

سکوت چارزانو در بغل نیمروز

سوتی نواخت و سرپنجه‌های ما را

از پر و بال خروس پُر کرد.

***

چرا نمی‌شنوم؟

سوتک گوشتی را

در سایه‌ی صورت تکیده و ماده و حلبی

بوییدم.

لب کبود را ستودم.

در گُلزار قدیمی

می‌خواهم با فرشتگان بمیرم.

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
زن کوکایینی / پوریا میر رکنی ( نبراس ) پيوند ثابت

و ایستاده ای انگشتهات در بینی

چقدر مالی تو … هی! زن ککایینی !

تولخت هستی ، تو لخت ، لخت مادر زاد

و ازمن آمده تا خاک فکّ پایینی

چگونه درک کند ذهن بعدهای تو را؟

که در تمامی ابعاد ذهن می رینی !

درونمان چه پر ستارها مریض شدند

از التهاب تن دکتران بالینی

پسر نشست ، و فریاد زد : ” رسیدن ما

پس از شکستن دیوار دختر چینی

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از فاطمه اختصاری پيوند ثابت

 

ببند درها را، با اتاق تنها باش

ببند پنجره ها را که باد می آید

تمام خاطره ها از کسی که دیگر نیست

شبیه قصه ی تلخی به یاد می آید

ببند چشمت را روی شب یواش بخواب

ببند چشمت را… روز شاد می آید!!

 

دو دست یح زده چسبیده است دستت را

فرشته ای ست کنارت به راه افتاده

نگاه می کنی از روی پل به درّه ی من

صدای توست که در پرتگاه افتاده

ادامه می دهی از خواب ها به بیرون/ تر

که جاده گم شده به اشتباه افتاده

 

مهی غلیظ گرفته مسیر را در شک

بگرد خانه ی خود را دوباره پیدا کن

بگرد دُور خودت بعد دُور دایره ها

دری جدید به دنیای بسته ات وا کن

شبیه یک کلمه در سرت بچسب به شعر

و گریه هایت را هم درون آن جا کن

نظرات[۲۸] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از محمدرضا حاج رستم بیگلو پيوند ثابت

 

بگو : اجّی ، بگو از شانه هایم دربیاید پر!

بگو : مجّی ، مبدّل شو به یک پروانه و بپر !

بگو : پروانه پر! من می نشینم روی انگشتت

بگو : هر دانه انگشت از من از پروانه انگشتر

بگو: اجّی ، بگو صحرا شود بلوار رستاخیز!

در آن پروانه را دور سر آهو به رقص آور

بگو : مجّی، خیابان مؤذن را بیابان کن

_بیابان را که مه!_ البته که نه، دربیابان گر،

 به شوق هرچه خواهی یک قدم بردار ، می بینی:

دلت می گیرد از این همرهان سست ناباور

بگو اجّی و برف از پشت بام ابر پارو کن

بدم تا گر بگیرد خوشه ی انگور در ساغر

اگر گنجشک در حوضی بیفتد ناز شست حوض

فقط ای حوض نقاشی اگر فراشباشی ،پر!!!

نظرات[۲۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
مرده ها خواب نمی بینند / حامد ابراهیم پور پيوند ثابت

 

 

“مرده ها خواب نمی بینند ” مجموعه شعر جدید “حامد ابراهیم پور” با مقدمه ای از ” عباس معروفی ” و با طراحی جلد ” گلنار رحمانی ” در کشور آلمان  – نشر گردون  منتشر شد.این مجموعه شعرهای سپید این شاعر را شامل می شود که در سال های ٧٩-٨۶ سروده شده اند.

جهت مطالعه  نقد مکتوب این کتاب در سایت “رادیو زمانه” و دریافت فایل صوتی خوانش دو شعر از این مجموعه با صدای “عباس معروفی” روی آدرس زیر کلیک کنید :

رادیو زمانه _ عباس معروفی

٢)

مجموعه شعری شامل گزیده ای از کارهای سپید ٨٨ -٧٨ “حامد ابراهیم پور” نیز توسط  “حسین منصوری-یادگارگرامی خانم فروغ فرخزاد ” به زبان آلمانی ترجمه شده و در ماه اوت روانه ی بازار خواهد شد.جهت بازدید از وبلاگ حسین منصوری و مطالعه ی شماری از کارهای متفاوت این مترجم به  آدرس زیر مراجعه کنید:

حسین منصوری

____________________

شعری از مجموعه شعر ” مرده ها خواب نمی بینند ” ، دفتر اول: ” آوازهایی برای زن شهریور”

جنگ را

به خیال آغوش تو

تاب می آورم

مرگ را

به هوای لبخندت

پنجره ها را ببند زن شهریور !

نظرات[۴] | دسته: شعر, معرّفی کتاب | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از محمّدحسین ملکیان (فراز ) پيوند ثابت

 

 

خفاش ها دیشب چراغم را شکستند

بغض گلوگیر ِ اتاقم را شکستند

 

دیشب کلاغان در هجومی نابرابر

با پایکوبی سرو باغم را شکستند!

 

دستی که می گیرد دو دستم را بریدند

پایی که می گیرد سراغم را شکستند

 

گفتم به پایم جای تاول بیش از این نیست

دردم دوا کردند ساقم را شکستند

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
چند شعر از مهدی جلالی سروستانی پيوند ثابت

 

 ۱ـ

باید بروم

مادربزرگ مدام اصرار می کند

غر می زند

دلتنگ دندان هایش شده

و عصایی که هیچگاه نداشت.

افسوس

پیش از بیدار شدن گلهای پرده

پیش از اولین سلام صبحگاهی

من

        از مادربزرگ

                            جا مانده ام….

 

 

۲ـ

بی من ؟؟؟

قول داده بودی بی من

تا انتهای کوچه ی رویا نروی

می دانستم

یکی خندان از کوچه سرک خواهد کشید

که با چشمان کولی وش اش

از روسری های سرخ بساطش

       به تو

            دوست داشتن بفروشد

و به قیمت ناچیزی

تو را بدزدد

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از سامان سپنتا پيوند ثابت

 

برای نیم رخت

قابی بتراشم از دلم

که پنجه به صورت بکشد ماه

و زلیخا

با هزار کیسه انگشت بریده

بزند به کوه

برای نیم رخت

قابی بتراشم از دلم

که یک ایل ، قوی مست مهاجر

مسکن بکند در آن

و ماهی های آبگیر کلیله

تا ساحلش سینه خیز کنند

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
زمان حال کامل / عارف رمضانی پيوند ثابت

 

عارف رمضانیحال کامل :

[سایه ای میخکوب به دیوار

پرده ای حائل

میان نگاه تو تا خفقان من ]

 

دیشب :

عروسی تو امشب       عروس شده ام  

این کراوات یک گره ِ دیگر از گردنم طلبکارتر است

لب های من از لبه های پیرهنت آویزان تر

از این سایه های پاکوتاه هم کوتاهی کرده ام

که از دیواری کوتاه تر از چین های دامنت بالا می آیند

از بی رنگی حنای تو دست هام بنفش است

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از رضا بردستانی پيوند ثابت

  استادمصطفی رحماندوست ـ رضا بردستانی

_______________________________

رها کن مرا  

            ای فریب قدیمی

   رها کن مرا ٬ دلفریب صمیمی

      رها کن مرا٬ در سکوت و سیاهی

            چه بی رحمی ای ناشناس قدیمی

  رها کن مرا       تا که تنها ،

                         فرو افتم اندر سکوت و تباهی  

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از حمید شرفی پيوند ثابت
 
حمید شرفی
 
  
می رساند تنها غربت پاییزش را

می برد تا لب گورش دل ناچیزش را

می کِشد همهمه را پشت غزلخوانی شب

می کُشد با هیجان ناله ی شب خیزش را

روی دوش مژه اش بدرقه می گرداند

پاره های غزل خاطره انگیزش را

در تَف حنجره اش حجم صدا می سوزد

دربدر میکند آهنگ دلاویزش را

 شهر آبستن همخوابگی دجّال است

خوب می رقصاند قابله ی هیزش را

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
روسپید / حامد ابراهیم پور پيوند ثابت

حامدابراهیم پور

بر بالش مچاله ی اشک آلود
مالید ردّ قرمز ماتیکش
برخاست، صورتش متورم بود
آتش گرفت باز سیاتیکش
برروی میز خم شد و با اندوه
چند اسکناس تا شده را برداشت
آثاری از خراش و کبودی بود
بر ساق های گندم باریکش
در پیش روی آینه خشکش زد :
این زن شبیه کودکی من نیست !
سیگار نیم سوخته روشن شد
کامی گرفت نیمه ی تاریکش

نظرات[۱۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
کشف / سها تابان پيوند ثابت

بی شک
تو را کشف خواهم کرد
در آخرین چند شنبه سوری
وقتی خدا خواب ببیند
آدم
از آتش ابلیس می پرد
“زردی من از تو
سرخی تو از من ”
و سیب ، سرخ می شود
روی دست های حوا

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سرباز / دو شعر از هودیسه حسینی پيوند ثابت

۱ ـ

هنوز لباس سربازی به تن نپوشیده

دیگر عطر خانه را نمی دهد

چه زود رنگ بی تابی مادر می شود

در قامت پوتین ها

محکم راه می رود

زیر لب سوت می زند

به دور ها در آسمان

خیره می شود

تا در نقش بی خیالی

وجب به وجب چمن نورسیده را

زیر پا له کند.

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو شعر از نجمه هاشمی پيوند ثابت

 یک ـ

پشت این پنجره ی ساکت شب

سایه اش را دیدم

سرد و خیس از باران

بر در خانه که زد

گفتمش در بازاست

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
رمزگشایی باغ کالبدها / شاپوراحمدی پيوند ثابت

به خدا سوگند می‌خواهم لباسهایم را پس بدهم
سرورو و لنگه‌کفش و سگک شکسته را وزن کنم.
شاید غباری پس بگیرم، اناری درخشان
و مرغی دیوانه و کتابی با یک حرف: الف.
و خاک شرجی سیاره‌ای سرگشته می‌بارید.
می‌خواهم با گُلی سرخ و بچگانه دوستی کنم
در سایه‌ی برجهای فراموشی.
برجهای فراموشی رودهایی بودند
که در گل‌ولایشان بازی می‌کردیم.
و شهر زود ما را از یاد می‌بُرد.

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
طنین / سالم پوراحمد پيوند ثابت

شبیه ماه شده بودی

شبی که غبار راه

از تن خسته زدودی

هاله بستی به کرشمه و

کهکشان پرچین باغت بود

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سمفونی تردید / مهدی جلالی سروستانی پيوند ثابت

 

از من بیاموز

با من بیامیز

چنان به چرخ در آ

که آدمیزاد

همخوانِ پروازِ کبوترهایِ چاهی شود

می نویسم تا به گناه نیفتم

تا نگویم که …

اینست مشقِ من

تا عادت به قانونِ آدمی کنم

اندوهگین باشم و دلتنگ

خسته و خالی از تو

خالی از من

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
تو غرق حاشیه هایی ـ هنوز مثل قدیم / پوریا شیرانی پيوند ثابت

رها تر از همه یِ برگهایِ پاییزی

نشسته ای به دلم تا که زود برخیزی

نشسته ای که تبِ آخرین غزلها را

به التهابِ نگفتن ، به غم بیامیزی

چقدر شادم ازین با تو بودن اما تو

چقدر خسته و دلواپس و غم انگیزی،

که گردنِ همه ی خاطرات خوبت را

به چوبه های فراموشی ات می آویزی

نظرات[۵] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
دو رباعی و یک غزل از محمّد حسین ملکیان ( فراز ) پيوند ثابت

نزدیک سحر ، عکس زن اش را بوسید
لب های یخ ِ ترس، تن اش را بوسید
آرام دو پله تا خدا بالا رفت
یک حلقه طناب ، گردن اش را بوسید

نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
آخرفیلم / حامد ابراهیم پور پيوند ثابت
    رامسس ـ یول براینر ـ به نفر تی تی ـ آنی باکسترـ :
    تو مال من خواهی شد ، همچون سگم ، اسبم و شاهینم .
    جز اینکه تو را بیشتر از آنها دوست خواهم داشت
    و کمتر از ایشان به تو اعتماد دارم !
    ( ده فرمان ـ سیسیل ب . د میل ـ ، هزار و نهصد و پنجاه و شش )

در انتظار شعر نشستم زمین و بعد
دفترچه ی قدیمی و سیگار پین و بعد
دو برکه ی لجن شده ی خشک چشمهام
غمگین تر از دو قایق بی سرنشین و بعد
در آرزوی صید شدن دور می شدم
مثل پلنگ ماده کردی کمین و بعد
باران به شیشه میزد و دیوانه تر شدیم . . .

هر جای آسمان و زمین جفت می شدیم
مثل دو تا پرنده ی بی سرزمین وبعد
باید به معجزات تو ایمان بیاورم
باید به چشمهای قشنگت یقین و بعد
موسای سرنوشت من از نیل می گذشت
با صد هزار شعبذه در آستین و بعد
طوفان گرفت و باد تورا بُرد وبُرد و بُرد . . .

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
مونالیزاترین اخم / محمّدرضا حاج رستم بیگلو پيوند ثابت

مونالیزاترین اخم تو لبخند آرزو دارد

که اردک، زشت و زیبا خولیایی های قو دارد

تو از شمسی ترین منظومه مولاناترین بزمی

که تالار تنت دو مطرب مهتاب رو دارد

دوتادل داری و هر دل دوتا دهلیزوهر دهلیز

هزاران شاتقی زندانی دخترعمو دارد

و من آنقدر گفتم تا که نامت رفت یادت چیست

که مهتا لافتی الّا اگر این دست مو دارد

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سه شعر از مرتضی محمودی پيوند ثابت

۱ ـ

کاش
خانه مان درون دریا بود
و آب از سرمان می گذشت!
تا تو را
سخت در آغوش می گرفتم و
خوشبختی
کوسه ای می شد
که بوی خون به مشامش خورده است!

نظرات[۴] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
اقیانوس در حمّام / وحید پورزارع پيوند ثابت

خانه بلند می شود
و می نشیند
به احترام تویی که وقتی کنارت نیستم
شبیه پلات می شوی ،
شبیه شعرهای سیلویا پلات .
جهان در آشپزخانه ای درست می شود
که دست های تو اندازه ی طعمش را نمی داند
پیاز شب را رنده کن
از گریه هام سیرم
و کسری خوابم را
به پای فنرهای جهش یافته بگذار
خنده ات چه آزارم می دهد
به هر چه اقیانوس که در حمام گذاشته ای
بگو که من سنگینم
پر از سنگ و صخره ام
یا شاید
صادقانه هدایت شوم به سمت هر چه گاز وانتحار .
جهان به ساعت ما که کوک نمی شود
بخواب ، زنی که شبیه زنانگی نقاشان بزرگی
سالوادر دالی نیستم

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
صورت فلکی کالبدی یکه در دل نیمچه‌شاعر / شاپوراحمدی پيوند ثابت

سبزینه‌ی گرد دهانت خاموش چیزی گفته است
که ناگزیرم رمزی گشوده را
در جهانی پنهان و شبانه ادا کنم.
پیله‌ات خانه‌ای است در آخر زمان.
و خورشیدهای رنگ‌ورو رفته
در بن‌بست اقیانوسی تاریک از پروانه‌های خوابیده
تازه دارند آدم و پری و باغ می‌شوند.
حتی اگر صبح پَرچینی بود از کلوخ، باز می‌درخشید.

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
مارکوپولو / حامد ابراهیم پور پيوند ثابت

مونیخ ، ونیز ، کراچی ، دوشنبه ، دهلیِ نو

غروب ابری پاریس ، متروی توکیو

فقط خودش باشد ، اهل هر کجایی شد

چه فرق دارد برلین ، دمشق یا ورشو ؟

چه فرق می کند اصلن چه رنگ می پوشد

چه فرق دارد با ساری است یا کیمونو

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
سفارش شعر / عارف مضانی پيوند ثابت

با حال ِساده ی آسمان با حال ساده ی ابر

با حال ِساده ی هوا سرد است

از مضارع استمراری ِ خیابان می گذرد

با زمزمه ی زیر لبِِ تابلویی سر به زیر «باز است»

می رسد به در

به دستور سرخ روی در «بکشید»

نظرات[۰] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
یک سه گاهی از علی عبّاس نژاد پيوند ثابت

چشمت: عسل ِ بهار ِ الوند

لبخند: شکوفه ی شکفته

انگار بهار با تو پیوند…

*

این معجزه است… یا نه… جادوت؟

مستأصل در گریز و ماندن

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
بهاریه ها / رضا کاظمی پيوند ثابت

۱-

سازت را

با بهار کوک کن

مرا

با چشم هات !

۲-

بهار

ادامه ی لب خند ِ توست

نظرات[۲] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
شعری از محمّد حسین ملکیان ( فراز ) پيوند ثابت

شانه هایم قتلِگاه بی کسی های خودم

دوست دارم نوکر خود باشم آقای خودم!

شانه هایت را کمی بالا بده تا موج موج

آب های رفته برگردد به دریای خودم

دوست دارم حرمت آیینه ها را بشکنم!

یک به یک در چشمهای ناشکیبای خودم

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
کالبدرستگار / شاپور احمدی پيوند ثابت

ای رستخیز ناگهان ……….

مولوی
_________________

چنانچه افتد و خود دانی روزنه‌ها همه‌ ریخته بودند. رنگ‌وبوی درختان و تکّه‌های آسمان و نور سیاهی که گاهی خود را تا کناره‌های تنه‌ام می‌کشاند، بیشتر به خمیری کُشته می‌مانست. در آن روزگار نکبتی که هر چیزی را نمی‌شد به جا آورد و هر سمت و سویی را نمی‌شد باور کرد و خشکسالی و دروغ بود .
ناگهان هیس‌هیس نسیمی خسته آمد که بر پولک هایی گم سریده بود. دُم پریزادی دریایی سنگ های جلبک‌اندود قهوه‌ای را خراشید. بال چلچله‌ای سفید خزید که سال ها‌سال بعد خال و داغش را در هیئت گلی سرخ و بارانی بر تکّه‌تکّه‌های درمانده و بیکار وجودم ، در رؤیا و هشیاری تماشا می‌کنم ؛ بدون آن که بر دری که هنوز آن را کاملاً درز نگرفته بودند، تلنگر بزنند(مطمئن نیستم که در بسته بود. شاید همراهی داشت) ، با اندامی که بوی چوب های سرگردانی می‌داد

نظرات[۳] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 
به سوی او باز می گردم / پگاه عامری پيوند ثابت

بر درم می کوبد

قلبم به او پاسخ می دهد

محکم بر جای می مانم

و در را نمی گشایم

این اندیشه ی در مانده

خود را قوی می دانسته

در این ساعات ِ تب آلود

به که روی آورد؟

نظرات[۱] | دسته: شعر | نويسنده: admin | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

انتشارات شهنا

انتشارات شهنا
1
No Image No Image